موضوعات: "دین" یا "فلسفه دین" یا "اعتقادات" یا "مباحث کلامی" یا "ذات خداوند" یا "احکام دین" یا "حکومت دینی" یا "دین و علم" یا "مهدویت" یا "معاد(آخرت)" یا "عبادات"
سوال:
آیا شیطان مستقیما با خدا در ارتباط است و اگر این ارتباط وجود دارد یعنی مقام ومنزلتش تا این حد هستش که همه پیامبران با واسطه با خدا ارتباط داشتن ولی شیطان بدون واسطه؟ ؟؟؟
پاسخ:
1- در ابتدا باید اشاره شود صدا به مفهوم الفاظ که بر اثر موّج هوا در فضا پخش میشود و انسان آن را میشنود، از صفات امور جسمانی است و بر اثر خروج الفاظ از دهان و لبان آدمی و یا حیوانات و یا بر اثر اصطکاک اجرام به وجود میآید و خداوند از آن منزّه است.
باتوجه به این نکته باید گفت سخن و صدای خداوند همان کلام وحی آسمانی است که آدمی از طریق پیامبران او، آن را میتواند بشنود، چون آنچه از بین لبان رسول خدا برای مردم بیان شده است ،کلام خدا است. لذا مولوی میگوید:?
گرچه قرآن از لب پیامبر است هر کی گوید حق نگفت او کافر است(1)
این همه آوازها از شه بود گرچه از حلقوم عبدالله بود(2)
چه این که به یک لحاظ همه عالم هستی کلام خدا و صدای حق تعالى است. چون جلوه اوست. کلام و صدا هم جلوه متکلم و صاحب صدا است.
?امیرمؤمنان(ع) فرمود:
«یقول لمن أراد کونه کن فیکون لا بصوتٍ یقرع ولا بنداءٍ یُسمع وإنّما کلامه سبحانه فعل منه أنشأه؛(3)
خداوند چیزی را که میخواهد ایجاد کند میگوید: باشد، پس ایجاد میشود. اما این گفتن آوازی نیست که گوشها را بکوبد، و یا صدایی نیست که شنیده شود، بلکه سخن خدا همان کاری است که ایجاد کرده است».
2- بنابر این عالم خلقت همه صدا و آواز خدا است. ما آدمیان با این که خودمان’ هم جزء مخلوقات و در واقع کلام و صدای حق تعالى هستیم، پیوسته با صدا و کلام حق تعالى یعنی موجودات عالم سر و کار داریم و آنها را میبینیم و از آنها استفاده میکنیم، پس صدای خدا را پیوسته میشنویم ولی توجه نداریم.
بنابراین صدای خدواند را در تمام عالم می توان شنید، اما باید گوشی متناسب با این صدا داشت. صدای خدا را می توان در ترنم آب ، آواز پرندگان ، صدای ورزش باد ، یا نوازش نسیم و… شنید.
3- اما در خصوص تکلم وگفتگوی ابلیس با خدا در ابتدا باید اشاره شود که گرچه در این گونه نقل ها جای دقت بیشتر لازم است چون روایت این مسئله به صورتهای مختلف نقل شده است که می توانید تفصیل آن را در منبع ذیل ملاحظه نمایید. (4) گرچه به فرض درستی این نقل باید گفت:? برای ما روشن نیست که خدا با شیطان چگونه حرف زده و نحوه این گفتگو چگونه بوده است و در جایی هم در این باره سخنی بیان نشده است. اما اگر مراد از سوال اصل امکان تکلم بین خداوند و ابلیس است، باید گفت چنان که قبلا بیان شد خداوند منزه از آن است که به طور مستقیم باکسی سخن بگوید. ولی تکلم به معنای القای معنا و منظور در مخاطب حتی به طریق ایجاد صوت، یا با واسطه یک موجود یا چیز دیگر، در خصوص خداوند ممکن است.
4- ممکن است که خداوند به طور غیر مستقیم مثلا با ایجاد صوت و مانند آن با ابلیس سخن گفته باشد و این نوع گفتگو با ابلیس کمالی برای او محسوب نمی شود. چنان که اگر یک قاضی عادل با یک فرد مجرم و جنایت پیشه سخن بگوید این کمال برای آن فرد به حساب نمی آید و او نمی تواند این گفتگوی خود را به عنوان یک کمال تلقی نماید.
جریان سخن گفتن ابلیس با خدا هم چیزی شبیه همین مسله است . از این گذشته چنان که در کتاب های که این ماجرا را نقل نموده اند (5) آمده است. ابلیس به عنوان یک ادعای خود خواهانه با خدا در باره ایوب سخن گفت و خداوند برای این که ثابت کند ادعای او در باره ایوب نادرست است با او سخن گفت تا ادعای او را رد کند و چنین گفتگوی بین خدا و ابلیس امتیازی برای ابلیس محسوب نمی شود.
5- چه اینکه جای تردید نیست که خداوند دشمن ابلیس است و او را از در رحمت خود رانده است و اگر در مسأله ای با او سخن گفته باشد مثل آن است که انسان به دشمنش که خیلی هم از او بدش می آید سخنی در رد و یا مذمت او بگوید. و در هر صورت آن گونه گفتگو ها هیچ امتیازی برای ابلیس تلقی نمی شود .
مدیر گروه پاسخگویی: فرزاد نجفی
?منبع:
1. مولوی، مثنوی معنوی، نشر هرمس، تهران 1378 ش، دفتر 4، ص 643.
2. همان، دفتر اول، ص 88.
3. نهج البلاغه، نشر موسسه امیر المومنین قم 1375 ش، خطبه 186.
4. رسول محلاتی ، قصص قرآن، نشر انتشارات اسلامیه 1361 ش، ج2 ، ص3.
5. همان، ونیز مجلسی، تاریخ پیامبران، نشرر سرور قم 1378 ش، ج1، ص558.
ابهامات و سوالات درباره اصالت شرف المشس در اسلام
در باب شرف الشمس، نکاتی عرض میشود:
1. از منظر روایی و تاریخ حدیث، حداقل تا 7 قرن، از روایت منسوب به امیرالمومنین در باب شرف الشمس، در کتب حدیثی موجود شیعه، مطلبی وجود ندارد. و ابهام اصلی همین است تا قرن ها، این روایت کجا بوده و ناگهان پیدا شده است؟ روال اهلبیت علیهمالسلام نیز ارجاع به اینگونه رموز نجومی و علوم غریبه نبوده و حتی اهلبیت علیهمالسلام نیز منجمین آن زمان را که برای ستارگان قدرتهای استقلالی و در مقابل قدرت خداوند قائل بودند را لعن مینمودند چراکه در این عالم هیچ قدرتی جز قدرت خدای متعال نیست و اگر موجودی دارای قدرتی خاص باشد آنهم به اذن الله بوده و هیچ قدرتی به نحو استقلالی در مقابل خداوند ندارند.
2. اولین کتابی که به ذکر حدیثی در این باره پرداخته است، کتاب مصباح مرحوم کفعمی است. این کتاب بنا بر گفته برخی از محققین، مفاتیح الجنان آن زمان ها بوده است. امکان دارد با توجه به کثرت استفاده برخی تصحیف و اشتباهات در آن راه پیدا کرده باشد.
3. مرحوم کفعمی، در قرن هفتم که این حدیث را در کتاب مصباح می آورد، میفرمایند: در بعضي از كتابهاي علماي شيعه ديدم كه اين شكل از اميرالمؤمنين(ع) نقل شده است و اما سندی برای حدیث را ذکر نمیکند. حتی در کتاب حلیه المتقین علامه مجلسی اعلی الله مقامه که درباره تمام نگین های انگشتر از معصومین علیهم السلام روایت آورده، هیچ اسمی از شرف الشمس نیست. و برخی معتقدند سابقه جعل این مساله به چند قرن اخیر میرسد بگونه ای که حتی در زمان علامه مجلسی، نیز شایع نبوده است.
4. اگر بپذیریم، این جملات از دشمنان اسلام، یهود و غیره نبوده باشد، بویژه برخی از اشکال و تصاویر این دعا، که تداعی کننده ستاره داوود از اختصاصات یهود، می باشد و این مقداری تامل برانگیز است.
5. به فرض که اثبات شد که چنین چیزی در کتاب حدیثی شیعه نقل شده است و صحیح باشد. برخی از محققین علم نجوم، معتقدند: شرف الشمس به وقتی می گویند که شمس در 19 درجه برج حمل قرار بگیرد. و منظور از 19درجه قرارگیری شمس در برج حمل است نه اینکه منظور روز 19 فروردین باشد! مضاف بر اینکه با کمال تعجب، تاریخ شمسی برای ان در نظر گرفته شده است در حالی كه در روایات و مناسبت های اسلامی، تاریخ هجری قمری، ملاك است و این موجب شگفتی است.
6. آنقدر در نحوه و ترسیم و طرز نوشتن شرف الشمس، اختلاف وجود دارد، که امروزه هرکسی برای خودش یک تصویری را خلق کرده است.
7. بعد از گذشتن و عبور از هفت خوان رستم، نوبت به رعایت آداب حکاکی همچون بخور مناسب و اذکار و ادعیه حین حکاکی، نیز می رسد.
8. نتیجه اینکه: پول و سرمایه زندگیتان را مشغول این نگین های بازاری و روز 19 فرودین نکنید. شرف الشمس به اثبات نرسیده و ابهام دارد.
9. البته باید اذعان نمود که علمای شیعه از جمله مرحوم کفعمی در کتاب «جَنّت الوافیه» مشهور به «مصباح کفعمی» و احتمالا شیخ بهایی در کتاب سرّ المستتر تأثیرات مثبتی را بر کتابت و نوشتن شرف الشمس، قائل میباشند و روایتی نیز بدون سند از علی علیهالسلام نیز در برخی کتب مذکور آمده که البته به علت رعایت نشدن مبانی حدیثی در آن، و مرسل بودن حدیث، و انفراد حدیث، هرگز قابل اعتنای جامعه روایی و کارشناسان حدیثی، نیست.
♦️بنابراین اگر هم اصل این موضوع مورد تایید باشد این است که کتابت لوح شرف الشمس شرایط خاص میخواهد، نه اینکه هر مدعیای ادعای کتابت آن را نماید و اینگونه نیست که هر شخصی دکانی زده و یک قلم و تخته و سنگ عقیق زرد دست حکّاک بدهد تا در 19 فروردین آن را برای مردم صفکشیده حک کنند چراکه بر فرض که شرف الشمس در اسلام، واقعیت داشته باشد، این انگشترها و لوحها بدون رعایت نکردن آداب و شرایط مذکور در کتب فوق، هیچ اثری ندارد و جز منبع درآمدی برای برخی افراد سودجو هیچ فایده ارضی و سماوی نداشته و نخواهد داشت و مع الاسف این دکانها گرد حرمهای مطهر بوده و نگرانی افراد مؤمن و مطلع از توجه عوام به این امر اشتباه را بیشتر میکند.
?شرف الشمس از علوم غریبه هستش اما تو کتب متقدمین اعم از روایی و ادعیه و اذکار اثری ازش نیست فقط تاریخ نویسان از چند قرن پیش معتبر میدونن و روش تکسیر شرف الشمس و درآوردنش به صورت مربع یا مسبع و غیره و همچنین آثار و برکاتش رو گفتن.
?بعضیا میگن که از اسم اعظم گرفته شده و سندشون رو هم میگن کتاب جواهر مکنونه که از کتب خطی اذکار هستش و کتاب السحاب اللئالی تالیف سید عبدالله بوشهری هست
از طرفی تو کتاب «جنه الوافیه» یا همون «مصباح کفعمی» اومده که مرحوم کفعمی سند معتبری برای این مطلب ذکر نکرده و فقط گفته این حروف شکل اسم اعظم است و بعد تو حاشیه کتاب میگه تو بعضی از کتاب های علمای شیعه دیدم که این شکل از امیرالمؤمنین (ع) نقل شده که به نظر می رسه زیاد سند محکمی نداره
?مرحوم شیخ بهایی هم شکل شرف الشمس رو تو کتاب «سر المستتر» با کمی تغییر آورده هرچند تو کتبی که گفتیم اسمی برای این شکل نگفتن و نجوم شناسان بر اساس برج و صور فلکی همچین اسمی برای شکل گذاشتن و گفتن که شرف الشمسه.
مدیر گروه پاسخگویی:فرزاد نجفی
شبهه:
آیا حسین در خواب است؟؟؟
بار ديگر انفجار تروريستى و بار ديگر جزغاله شدن زائران حسين بدست اهل سنت و البته با فرياد الله اكبر ..
بار ديگر حماقت تروريستها و بار ديگر حماقت شيعيان خردباخته.
فقط سئوال عاقلان اين است:
چرا امام حسين به داد اين خردباخته ها نمى آيد؟
چرا زائرانش را نجات نميدهد؟
مگر نه اينكه اين شيعيان خرافاتى به زيارتش رفته اند؟ چرا خودش را به خواب زده است؟؟؟
پاسخ:
?در این که امامان گرامی قدرت انجام کارهای خارق العاده دارند شکی نمیباشد و در این باره ادله متعدد عقلی و نقلی دلالت دارد که آنچه به طور اجمال می توان عرضه داشت؛
علامه گرانقدر مجلسی در کتاب شریف بحار الانوار بابی را گشوده است به ذکر روایات تحت عنوان:
« امامان قادر هستند بر زنده کردن مردگان و شفای کوران و برطرف کردن بیماری پیسی و انجام دادن تمام معجزات انبیا و کارهای خارق العاده در عالم»
?بحار الانوار ج27 ص29 باب13
?امام باقر علیه السلام فرمود:
«اسم اعظم خدا دارای هفتاد و سه حرف است .نزد آصف بن برخیا وصی سلیمان تنها یک حرف بود که توانست تخت بلقیس را در یک چشم به هم زدن از فاصله دور حاضر کند و نزد ما اهل بیت هفتاد و دو حرف از آن حروف است ( وقدرت ما بی شک قابل مقایسه با آصف نیست) و یک حرف را خداوند به ما تعلیم نداده است و اختصاص به خودش دارد»
?بحار الانوار ج27 ص25
ونیز باید توجه داشت که در این نکته نیز شکی نیست که ائمه گرامی حتی پس از مرگ ظاهری نیز منقطع از دنیا نیستند و دارای حیات برزخی می باشند .
در روایات ما آمده است که امامان پس از مرگ از احوالات و اعمال مردمان کاملا اگاه هستند و هر صبح و شام اعمال بندگان بر انان عرضه می شود»
?بحار الانوار ج23 ص333 باب 20
امام صادق علیه السلام فرمود:
«انبیا و اوصیا چنین هستند که سلام شما به آنان از راه دو ؛ به آنها می رسد و اگر از نزدیک قبورشان به آنها سلام کنید خودشان می شنوند»
?بحار الانوار ج27 ص 299
وقتی به زیارت قبر حسین می روید خطاب به او بگویید که شهادت می دهم تو از حضور من در این مکان اگاهی داری و کلام و سخن مرا می شنوی و تو زنده هستی در نزد پرودگارت روزی می خوری»
?مستدرک الوسائل ج10 ص345
در روایت دیگر فرمود:
«حسین به زائران خود نگاه می کند و او کاملا به احوال و اسمائ آنان و اسمائ پدرانشان آگاهی دارد حتی بیشتر از آگاهی پدر نسبت به احوال فرزند»
?بحار الانوار ج27 ص 300
شأن امامان و من جمله امام حسین اجل از آن است که بدن شریفشان خوراک زمین شود.
?امام صادق علیه السلام فرمود:
«هیچ نبی و جانشین نبی ( امامان ) نیستند که جسد شریفشان بیشتر از سه روز در قبر بماند .خداوند روح و استخوان و گوشت (و به طور کلی بدن آنها را) به آسمان بالا می برد .زائران تنها به زیارت جایگاه و مکانی می روند که آنان را در بر داشته است و آثار آنان در آنجا قرار داشته است .اگر از راه دور به انان سلام کنید سلام شما به آنها می رسد و اگر به نزد قبورشان بروید و آنان را مخاطب قرار دهید صدای شما را می شنوند»
? بحار الانوار ج27 ص300
از سوی دیگر امامان مطیع محض خداوند هستند.امام کاظم علیه السلام فرمود:
« خداوند قلوب امامان را محل اراده خودش قرار داده است .بدون اذن خداوند کاری نمی کنند»
?بحار الانوار ج5 ص114
?نتیجه بحث
?خداوند اساس زندگی بشر بر آزادی اراده قرار داده است تا همگان آزمایش شوند نه با اجبار و اکراه از انجام ظلم و جنایت منصرف شوند و گرنه تکاملی صورت نخواهد گرفت.
?اگر ظالمین ببینند که هر ظلمی می کنند سریع عذاب می شوند یا تا اقدام بر ظلم و جنایت می کنند بلایی بر آنان نازل می شود دیگر کسی جرات ظلم کردن را به خود نمی دهد و همگان بالاجبار مسیر صلاح را در پیش می گیرند که روشن است که این هدایت اجباری فایده ای ندارد زیرا تکامل اختیاری است که ارزشمند است.
?لذا خداوند محل مواخذه ظالمین را قیامت قرار داده است و آنان را در دنیا آزاد گذاشته است .امامان نیز در برابر اراده الهی از خود اختیاری ندارند.
?اختیار اهل بیت در طول اختیار خداوند است نه در عرض اختیار خداوند اهل بیت اختیار مستقل در مقابل اختیار خداوند سبحان ندارند.
مدیر گروه پاسخگویی:فرزاد نجفی
سوال:
امروزه خیلی گفته می شه که بعد از مرگ افراد مرده ها به دنیا بر می گردن و دو مرتبه زندگی تازه ای شروع می کنن. ایا این عقیده راسته و واقعا اینطور است و تناسخ واقعیت دارد؟ اسلام نظرش چیه؟؟
پاسخ:
?عقیده مندان به تناسخ می پندارند که انسان بعد از مرگ بار دیگر به همین زندگی باز می گردد. منتها روح او در جسم دیگر و نطفه دیگر حلول کرده و زندگی مجددی را در همین دنیا آغاز می کند و این مساله ممکن است بارها تکرار شود. این زندگی تکراری در این جهان را تناسخ یا عود ارواح می نامند.
?تفسیر نمونه،ج1 ص164
?ادله متعدد عقلی نیز بر بطلان این عقیده دلالت می کند از جمله:
?همه می دانیم که موجودات زنده در این جهان یک لحظه آرام نیستند و دائما از حالتی به حالت دیگر و از مرحله ای به مرحله کاملتر قدم می گذارند.
?عقربه همه دگرگونی ها و تحولات حیاتی در موجودات زنده، متوجه به سمت تکامل و مراحل عالیتر حیات است .چیزی که هرگز در این قانون امکان پذیر نیست بازگشت به عقب و ارتجاع است .هرگز طفل یک ماهه به حال نطفه یک روزه بر نمی گردد و طفل تکامل یافته به صورت علقه سابق در نمی آید.
این قانون در گیاه و حیوان و انسان و در سراسر جهان حیات و زندگی عمومیت دارد و هرگز موجود زنده ای پس از طی دوران تکاملی به عقب باز نمی گردد .
?باتوجه به این قانون عمومی در جهان سخن از تناسخ و بازگشت به عقب کاملا بی معنا است .
?ارتباط با ارواح ص29
?قرآن می فرماید:
«چگونه به خدا ایمان نمی آورید با این که شما (قبل از افرینش خاک بودید) مرده و بی جان بودید و خداوند شما را زنده کرد سپس شما را می میراند و بعد زنده می کند و سپس به سوی او باز می گردید»
?بقره28
این ایه صریحا می گوید که پس از مرگ یک بار بیشتر زنده نخواهید شد و آن زنده شدن در رستاخیز و بازگشت به سوی خدا و پیوستن به زندگی جاودان سرای آخرت است.
?ومی فرماید:
«خداوند همان کسی است که نخست شما را آفرید و سپس روزی داد و بعد می میراند و سپس زنده می کند»
?روم41
?در این آیه نیز تنها یک مرتبه مرگ و حیات پس از آفرینش انسان ذکر شده که مرگ این جهان و حیات باز پسین است.
❗️علامه مجلسی نیز در بحار الانوار شریف بابی را گشوده به ذکر روایات اهل بیت در رد عقیده به تناسخ؛
?بحار الانوار،ج4 ص320 باب 5 “ابطال التناسخ”
?شیخ حر عاملی نیز بابی را اختصاص داده است به ذکر روایات اهل بیت در ابطال تناسخ؛
?الفصول المهمه “تکمله الوسایل"ج1 ص258 باب 48
?امام رضا علیه السلام فرمود:
“کسی که معتقد به تناسخ باشد او کافر به خداوند عظیم شده است و بهشت و جهنم را تکذیب کرده است”
?عیون اخبار الرضا، صدوق ج2 ص202
وفرمود:
“هرکس اعتقاد به تناسخ داشته باشد کافر است”
?همان مدرک، ج2 ص202
مدیر گروه پاسخگویی:فرزاد نجفی
سوال:
ببخشید یه سوال که رفیق سنی ام ازم پرسید اینکه مگه خدا از رگ گردن به ما نزدیک نیست پس چرا درخواستت را از خدا نمی خواهید و به امامان متوسل می شوید؟
پاسخ:
?در این شکی نیست که پرودگار حتی از رگ گردن نیز به انسان نزدیکتر است چنان که می فرماید:
«نحن اقرب الیه من حبل الورید»(ق/16)
?اما باید توجه داشت که این نزدیکی خداوند منافاتی با توسل کردن ندارد به این بیان:
شکی در این نیست که دعا کردن در برخی از زمان ها و در برخی از مکان ها به اجابت نزدیکتر است .
?احمد بن حنبل از بزرگان اهل سنت روایت می کند که پیامبر فرمود:
«در یک سوم آخر شب خداوند به آسمان دنیا فرود می آید و ابواب آسمان باز می شود و خداوند دستش را باز می کند و می گوید آیا سوال کننده ای است که من اجابتش کنم»
?مسند احمد ج1 ص388
?این حدیث نشان میدهد که دعا کردن در وقت سحر به اجابت نزدیکتر است .البته این روایت چون حاکی از جسمانیت خداوند است نزد ما مردود است و تنها از باب قاعده الزام به آن استدلال می کنیم.
?هیثمی یکی دیگر از علمای اهل سنت روایت می کند که پیامبر گرامی فرمود:
«ابواب آسمان در زمان قرائت قرآن و نزول باران و وقت اذان باز می شود»
?مجمع الزوائد ج1 ص328
این حدیث نیز نشان می دهد که دعا کردن در این زمان ها به اجابت نزدیکتر است .
?وباز روایت می کند که پیامبر گرامی فرمود:
«وقتی نصفی از شب می گذرد ابواب آسمان باز می شود و منادی ندا می دهد که ایا سوال کننده ای است تا درخواست کند و دعایش مستجاب شود .آیا گرفتاری است تا دعا کند و مشکلش حل شود .هر مسلمانی که در این زمان دعا کند خداوند دعایش را مستجاب می کند»
?همان مدرک ، ج10 ، ص153
?ویا فرمود:
« وقتی وارد مسجد شدی رو به قبله بنشین سپس دعا کن»
?الوافی، ج7 ، ص498
?این روایات و روایات مشابه آن همگان نشان می دهد که دعا کردن در برخی زمان ها و برخی مکان ها اهمیت خاصی دارد و به اجابت نزدیکتر است .
?بی شک خداوند در هر حال به انسان نزدیک است و صدای او را می شنود اما اگر انسان در برخی زمان ها ومکان ها دعا کند خداوند دعایش را بهتر مستجاب می کند.
?پس همانطور که دعا کردن در زمان ها و مکان های مختلف با نزدیکی خداوند به انسان منافات ندارد زیرا سبب تسریع در استجابت می شود توسل به ائمه نیز با نزدیکی خداوند منافاتی ندارد.
?ما اگر در دعا کردن به ائمه توسل کنیم و خداوند را به حق آنان قسم دهیم خداوند بهتر دعای ما را اجابت می کند اگر چه خداوند تا قبل از آن نیز صدای ما را می شنید اما چون شایستگی اجابت را نداشتیم مستجاب نمی شدیم .
در حدیث قدسی آمده است که خداوند می فرماید: ?وسائل الشیعه ج7 ص102 |
?با توجه به این نکات روشن می شود که به هیچ عنوان توسل کردن با نزدیکی خداوند به انسان منافاتی ندارد.
مدیر گروه پاسخگویی: فرزاد نجفی
سوال:
آیا پزشک به ما محرم است؟!
پاسخ:
✍️متاسفانه اعتقاد غلطی که بین بیشتر مردم وجود دارد این است که پزشک محرم است!!!افرادی که به انسان محرم هستند با جزییات در قرآن کریم آمده است و پزشک جزو محارم انسان نیست و هیچ مرجع تقلیدی در رساله اش پزشک را محرم نخوانده..
✅زن و مرد نامحرم تنها از سه راه به یکدیگر محرم می شوند که این سه راه انحصاری عبارتند از: نسب، رضاع و مصاهره. (تحریرالوسیلة 2/262)
✅نسب همان ارتباط فامیلی است که عده ای ازطریق پدر و مادر با یکدیگر نسبت فامیلی پیدا می کنند مانند برادر و خواهر یا عمه و برادر زاده و مانند آن.
✅رضاع هم محرمیت از راه شیرخوردن است. اگر زنی با شرایطی که در کتابهای فقهی آمده است نوزاد پسری را شیر دهد خود آن زن در آینده به آن پسر بچه محرم خواهد بود. (البته تعداد دیگری هم از در این بین به هم محرم می شوند که توضیحش در کتب فقهی آمده است)
✅مصاهره ارتباط فامیلی است که از طریق ازدواج به وجود می آید. مثلا داماد به مادر زن و مادر بزرگ همسر خود محرم می شود.
☑️اگر پزشک به وسیله یکی از این راهها به بیمار خود محرم است که هیچ و اگر هیچ کدام از این عناوین در مورد او صدق نمی کند به هیچ عنوان به بیمار محرم نیست و نخواهد بود؛ حتی یک لحظه.
✅درصورتی که در شهری پزشک زن وجود داشته باشد مراجعه به پزشک مرد جایز نخواهد بود….اگر پزشک زن در شهری وجود نداشت و جان زن در خطر بود میتواند به پزشک مرد مراجعه کند(این حکم همانند خوردن گوشت مردار است که اگر فردی در حال مرگ بود میتواند برای زنده ماندن از گوشت مردار استفاده تا زنده بماند) در مرحله اول مرد باید بدون نگاه زن را معاینه کند،اگر تشخیص نداد از توی آینه زن را معاینه کند و اگر نشد با چشم مستقیم و حق دست زدن هم ندارد….
⛔️چقدر تلخ است که خانمی به دندان پزشک مرد مراجعه کند و یا اینکه برای شکستگی و سوختگی و مواردی که با جسم زن مربوط است با وجود اینهمه پزشک زن به مرد مراجعه کند،و چقدر شاهد بودیم که سوء استفاده شده و …
⛔️چند حکم فقهی از مقام معظم رهبری که مشابه حکم مراجع دیگر می باشد: سوال: آیا مرد می تواند نزدپزشک زن نامحرم رود؟(با لمس بدن) |
مدیر گروه پاسخگویی: فرزاد نجفی
شبهه:
?متن منتشر شده در فضای مجازی
بشکن تا به آزادی برسی ؛
این حصار خود ساخته از
اوهامِ گذشته را در هم شکن ،
افکار تلقین شده پدرانت قفس توست !
راه آزادی اجتماع از درونِ
فرد فرد افراد آن جامعه می گذرد ؛
تنها راه خوشبختی و آزادی ،
“بیداری اجتماعی” است …!
(فرانتس کافکا)
پاسخ:
?این متن را در شبکه های اجتماعی متعلق به منتقدین دینی دیده شده است ما این متن را با اسلام تطبیق می کنیم:
?بشکن تا به آزادی برسی، این حصار خود ساخته از اوهام گذشته را در هم شکن
?به وادی حقیقت قدم بگذار و وهم و ظن را کنار بگذار که برخی از ظن ها گناه است (سوره حجرات آیه 12) و اصلا ظن و گمان از حق و حقیقت تو را بی نیاز نمی کند (سوره نجم آیه 28)
?افکار تلقین شده پدرانت قفس توست.
?به هر عقیده ای برخورد کردی، از او دلیلش را بپرست، اگر عقیده اش راست بود بپذیر (سوره نمل آیه 64) و اگر راست نبود آن را رها کند. چه پدرت باشد و چه دشمن پدرت (علل الشرایع: ج1، ب 119)
?راه آزادی اجتماع از درونِ فرد فرد افراد آن جامعه می گذرد ؛
?تک تک افراد یک جامعه مهم هستند و موضوعیت دارند، جا دارد برای هدایت یک نفرشان جان شیرین خود را فدا کنی (سفر تبلیغی پیامبر به طائف) و اگر یک نفرشان را هدایت کردی گویا همه بشریت را هدایت کرده ای (سوره مائده آیه 32)
?تنها راه خوشبختی و آزادی،"بیداری اجتماعی” است.
?راه رسیدن به خوشبختی، آن است که به حقیقت برسیم، حقیقتی فراگیر که همه به آن اذعان داشته باشند؛ در چنین موقعیتی است که همه با بیداری از خواب غفلت به حقیقت های زیبایی پی خواهند برد که لازمه اش زندگی ای عاری از هرگونه خشونت، سختی، فقر و … است… چیزی که در تمام کتب آسمانی به آن وعده داده شده است تا در آخرالزمان تحقق پیدا می کند…
?اسمش دولت کریمه است، دولتی جهانی که منجی بشریت آن را برپا می کند.
مدیر گروه پاسخگویی:فرزاد نجفی
سوال:
ادم و حوا با وجود هابیل و قابیل (2پسر) چگونه ازدیاد نسل کردند و اینکه می گویند از لحاظ علمی ثابت شده که ما از نسل میمون هستیم چیست؟؟
پاسخ:
سلام علیکم
در این باره سه نظریه است:
1_ فرزندان آدم و حوا با فرشتگان و حورالعینی بهشتی ازدواج کرده اند … و ما از نسل آنان هستیم…
2_ فرزندان آدم و حوا با خواهران خود ازدواج کرده اند.
3_ فزرندان حضرت آدم با موجوداتی غیر انسان که قبل از آنها روی زمین بوده اند ازدواج کرده اند
برای هر کدام دلایلی وجود دارد و بهترین دلیل ها برای شیعه، اولین گزینه می باشد که ازدواج با حورالعین بوده اند.
اما نسل میمون و انسان اولیه و ….
اولا از لحاظ علمی رد شده است. (فرگشت رد شده است)
دوما از لحاظ اعتقادی نمی توان زیاد روی آن مانورد داد.
مدیر گروه پاسخگویی:فرزاد نجفی
سوال
سید جمال الدین اسدآبادی گفته : در غرب مسلمان دیدم اسلام ندیدم اما در جوامع اسلامی اسلام دیدم اما مسلمان ندیدم .ایا این جمله حقیقت دارد ؟منظور سید از این حرف چیست ؟
پاسخ:
معروف است که این سخن از جمال الدین اسد آبادی است.
اما برفرض درست بودن حرف بدی نیست. و امروزه هم شاهد این موضوع هستیم.
اسلام حاوی احکام بسیار انسان دوستانه بوده و بسیار زیباست. ولی آیا واقعا به این اسلام و احکام آن در دولت ها و حکومت های اسلامی پرداخته می شود و مورد عمل واقع می شود؟
اما این احکام به اسم انصاف و انسایت در غرب مورد استفاده است، به همین خاطر است که غرب به احکام اسلام عمل می کند ولی اعتقادی به آن ندارد.
متاسفانه برخی مسلمانان اعتقاد به اسلام دارند ولی به احکام آن عمل نمی کنند.
شخصیت جمال الدین اسد آبادی شخصیت قابل تحقیقی است که درباره او دو نظریه وجود دارد:
1_ روحانی اهل علمی که به دنبال دنیایی کردن اسلام و صادر کردن آن به تمام عالم بوده است.
2_ عامل نفوذی انگلیس در اسلام برای نابودی تشیع در ایران.
مدیر گروه پاسخگویی:فرزاد نجفی
سوال:
مسلمانان ادعا دارند که دین اسلام کامل ترین هست و معتقدیم که دین باعث بیشرفت بشر در همه ی ظرفیت هاست اما چرا ما این پیشرفت ها را در جوامعی می ببینیم که دین را قبول ندارند ؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ:
سلام علیکم
?اینکه بگوییم جوامع غیر دینی، متمدن، پیشرفت کرده و غیر جهان سومی هستند و … هم صحیح است و هم غلط.
صحیح است چرا که ما شاهد پیشرفت خوبی در جوامع غربی از لحاظ علمی و فناوری بوده و هستیم. اما آیا در اسلام و دولت های اسلامی این پیشرفت نیست؟ پاسخ می دهیم بله وجود دارد.
شما اگر درباره شکل گیری علم و پیشرفت آن تحقیق بفرمایید متوجه خواهید شد که:
دین علم را شکل داده و پیشرفت آن نیز در گروی دین بوده (نه تماما ولی اکثرا) برخلاف ادعای بی دین ها که پیشرفت علم را از بشر غارنشین و اولیه می دانند و تجربه او.
برای مثال، به حضرت آدم، شیوه ساخت لباس، ساخت پارچه، ساخت کشتی، ساخت منزل و … که همه ی انها از جانب خداوند به بشریت اعطا شده است.
اما پیشرفت جوامع اسلامی:
از لحاظ علمی بررسی کنید ببینید دانشمندان اسلامی چه کرده اند: نظریات آنها را ببینید… کشف الکل، کشفیات شیمیایی شاگردان امام صادق، رد نجوم بطلمیوسی و ….
اما پیشرفت در جوامع غیر دینی:
از دو حالت خارج نیست
1_ از آنچه دین گفته است وارد شده اند.
2_ از آنچه دین نگفته است وارد می شود.
در حالت اول: که می شود همانی که جوامع دینی آن را بیان کرده است.
در حالت دوم: که همان تجربه نام دارد، وقت گیر است و نمی تواند به این سرعت به نتیجه برسد ولی مستلزم تلاش بسیار است.
متاسفانه در حکومت های اسلامی اولا موارد دینی مورد توجه نیست برخلاف غرب و کشورهای بی دین که از منابع دینی برای استخراج علوم مختلف استفاده می کنند. و ثانیا کمی تنبلی اهل دین و وابسته بودن به سایر ملل، باعث شده است از تجربه در علوم محروم باشند. |
مدیر گروه پاسخگویی:فرزاد نجفی