موضوع: "دین و علم"
سوال:
شک در دین، خوب است یا منطقی است؟؟
آیا هر شکی که در زندگی انسان صورت بگیرد، مذموم است؟ و یا تمایزی میان آنها وجود دارد؟
پاسخ:
نخست باید بدانیم، آن چیزی که در پارسی شک می دانیم، در روایات اهل بیت (ع) دارای اقسامی است.
در نخستین تقسیم بندی می توانیم بگوییم که دو نوع شک، ابتدای کار در آیات قرآن و روایات اهل بیت (ع) دیده می شود.
شکی که مذمت شده است و برای انسان، همانند مهلکه و پرتگاهی به سوی تباهی می ماند و در مقابل، شکی که بسیار سودمند و باعث تقویت بنیه اعتقادی انسان می شود.
همین تقسیم را می توانیم به منطق نیز ارجاع دهیم و منطق به ما خواهد گفت شکی که در شریعت ما مذموم است، شکی ناروا و غیر منطقی نیز خواهد بود و در برابر، شکی که باعث تقویت بنیه اعتقادی می شود، کاملاً منطقی خواهد بود؛ چرا که شریعت با منطق، همسو و همگام است.
متأسفانه اخیراً بی دینان و ملحدان برای بی اعتقاد کردن مردم و رسیدن به اهداف خویش، شک کردن را در میان توده مردم ترویج می کنند. باید ببینیم این شک منطقی است یا خیر؟
این شک، همان شک مذموم است. چون آیا شکِ پس از یقین، منطقی است؟ قبل از یقین نه تنها منطقی است، بلکه از اساس منطق نیز هست. اما پس از آن که انسان به چیزی یقین کرد، دیگر شک معنا نخواهد داشت و این همان است که در فارسی گفته می شود: «دودلی».
?این شک به قدری مذمت شده است که انسان را به تمام تباهی ها و خودکشی ها خواهد کشاند؛ حتی برخی در اصل وجود و بودن شک می کنند که از کجا معلوم که چیزی هست؟ یا از کجا معلوم که این چیزی که می نماید، همان چیزی است که حقیقت آن است؟! و مانند آن.
پس معیار اصلی این است که اگر انسان ابتدا هنوز یقین نکرده و صدها شک و احتمالات مختلف به ذهن خود راه دهد، نه تنها هیچ اشکالی ندارد، بلکه باعث می شود در پیدا کردن راه، استوارتر و موثرتر باشد، اما هنگامی که یقین صورت گرفت، دیگر شک معنا ندارد، زیرا شخص برای رسیدن به این یقین، تمام این راه ها را رفته. |
در نتیجه پس از یقین، نباید شک کند مگر این که دودلی هایی باشد که شیطان برای او به ارمغان می آورد. مانند این که انسان ابتدا یقین کند که نیکی به پدر و مادر، خوب است؛ سپس به قدری تردید در دل خود ایجاد کند تا در همین مفهوم هم شک کند.
?روایاتی که پیرامون مذمت شک آمده ، همان شکِ پس از یقین است. مانند این روایت از امام عصر (عج):? هرگز شک به خود راه مده؛ زیرا شیطان دوست دارد که تو شک کنی. (کافی: ج1: 518)
دقت شود که امام نمی فرماید که شک نکن، بلکه می گوید شک به خود راه مده. و این از تعابیر دقیق عربی است؛ نیز در همین روایت، صریحاً شک کنندگان را شیطان نام نهاده که بی دینان و ملحدان نیز، شیاطین انسی خواهند بود.
پس اگر شک در راستای به دست آوردن عقیده صحیح باشد که کسی با آن مخالف نیست و اساسا این یک راه صحیح و منطقی است. در تایید همین مطلب نیز شعر معروفی است که در حوزه های علمیه هم شناخته شده است:
?کفر و ایمان قرین یکدگرند. . . هر که را کفر نیست ایمان نیست.
?این بیت کنایه از این است که انسان ابتدا باید به همه چیز شک کند تا با تحقیق بتواند به همه آنها برسد و یقینیِ آنان را به دست آورد. اما پس از به دست آوردن یقین، شیطان انسان را رها نمی گذارد و مرتب او را وسوسه می کند.
در ضمن، کلام عرب بسیار دقیق است، عرب فرق می گذارد میان شک، ریب، تردید و …؛ از این رو به طور اختصار به آنان اشاره می کنیم.
تردید: ریشه اصلی واژه «تردید»، «ردد» است که به معنای برگرداندن چیزی پس از دریافت کردن میآید. البته تردید چون به باب تفعیل رفته معنای زیادتری را افاده میکند؛ یعنی آنکه این برگرداندن چندین بار تکرار شده است؛ شاید به همین جهت به شخص متحیر و سرگردان مردّد میگویند؛ گویا ذهن این شخص چیزی را برمیگرداند، پس از آنکه آنرا دریافت کرده است؛ یعنی ذهن او در حال رفت و برگشت بین دو طرف احتمال (پذیرش و عدم پذیرش) است.
«شک» از ریشه «شکک» به معنای داخل نمودن چیزی در چیزی است. عرب در ابتدا آنجا که نیزه را بر بدن دیگری وارد میکردند، میگفتند: «شککته بالرمح». شک را به این جهت شک مینامند که برای شخص شاک دو چیز در محل واحدی (ذهن و نفس او) وارد شدند و او به هیچکدام یقین ندارد. (ابن فارس)
کلمه «ریب» را برخی از اهل لغت به معنای شک و خوف میدانند، ولی برخی دیگر آنرا اخص از شک میدانند؛ یعنی ریب را شکی میدانند که همراه تهمت باشد. برخی از محققین ریب را به معنای اضطراب و تلاطم میدانند. (الوافی)
به طور جمع بندی و خلاصه می توان چنین نتیجه گرفت: آن چه که در منطق خوب است که انسان داشته باشد، تردید است نه شک. چراکه شک مطلق است، ریب نیز پس از یقین است؛ ولی تردید برای کشف حقیقت و وصول به اطمینان است.
مدیر گروه پاسخگویی:فرزاد نجفی
سوال:
مسلمانان ادعا دارند که دین اسلام کامل ترین هست و معتقدیم که دین باعث بیشرفت بشر در همه ی ظرفیت هاست اما چرا ما این پیشرفت ها را در جوامعی می ببینیم که دین را قبول ندارند ؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ:
سلام علیکم
?اینکه بگوییم جوامع غیر دینی، متمدن، پیشرفت کرده و غیر جهان سومی هستند و … هم صحیح است و هم غلط.
صحیح است چرا که ما شاهد پیشرفت خوبی در جوامع غربی از لحاظ علمی و فناوری بوده و هستیم. اما آیا در اسلام و دولت های اسلامی این پیشرفت نیست؟ پاسخ می دهیم بله وجود دارد.
شما اگر درباره شکل گیری علم و پیشرفت آن تحقیق بفرمایید متوجه خواهید شد که:
دین علم را شکل داده و پیشرفت آن نیز در گروی دین بوده (نه تماما ولی اکثرا) برخلاف ادعای بی دین ها که پیشرفت علم را از بشر غارنشین و اولیه می دانند و تجربه او.
برای مثال، به حضرت آدم، شیوه ساخت لباس، ساخت پارچه، ساخت کشتی، ساخت منزل و … که همه ی انها از جانب خداوند به بشریت اعطا شده است.
اما پیشرفت جوامع اسلامی:
از لحاظ علمی بررسی کنید ببینید دانشمندان اسلامی چه کرده اند: نظریات آنها را ببینید… کشف الکل، کشفیات شیمیایی شاگردان امام صادق، رد نجوم بطلمیوسی و ….
اما پیشرفت در جوامع غیر دینی:
از دو حالت خارج نیست
1_ از آنچه دین گفته است وارد شده اند.
2_ از آنچه دین نگفته است وارد می شود.
در حالت اول: که می شود همانی که جوامع دینی آن را بیان کرده است.
در حالت دوم: که همان تجربه نام دارد، وقت گیر است و نمی تواند به این سرعت به نتیجه برسد ولی مستلزم تلاش بسیار است.
متاسفانه در حکومت های اسلامی اولا موارد دینی مورد توجه نیست برخلاف غرب و کشورهای بی دین که از منابع دینی برای استخراج علوم مختلف استفاده می کنند. و ثانیا کمی تنبلی اهل دین و وابسته بودن به سایر ملل، باعث شده است از تجربه در علوم محروم باشند. |
مدیر گروه پاسخگویی:فرزاد نجفی