موتور جستجوی امین
توضیحات دکتر خیراندیش درباره خواص و مضرات صفراء و نحوه رفع زیادی آن از بدن.
سوال:
لطفا در مورد جریان کربلا و شام بفرمایید سرهای مبارک چند نفر و چه کسانی به شام برده شدند؟
پاسخ:
پس از واقعه جانگداز کربلا ، سرهای شهدای کربلا جز علی اصغر و حر بن یزید ریاحی قطع شد و به سوی کوفه و سپس به سوی شام روانه شد ؛
(البدایه و النهایه ج8 ص 190)
در رابطه با محل دفن سر مبارک امام حسین علیه السلام دو قول مشهور در نزد شیعه است ، که یا در نجف دفن شده است و یا در اربعین توسط امام سجاد علیه السلام در کربلا دفن شد زیرا ثابت است که اهل بیت حسین و امام سجاد علیهما السلام برای اولین اربعین حسین علیه السلام خود را به کربلا رساندند ؛
در رابطه با سر سایر شهدای کربلا نیز مشهور است که آنان نیز توسط امام سجاد علیه السلام در اربعین حسینی به کربلا باز گردانده شدند و دفن شدند .
شیخ عباس قمی نقل می کند ؛
« یزید بن معاویه سرهای شهدا را به علی بن الحسین داد ، امام سجاد نیز سرهای شهدا را به بدن های شریف در روز بیستم صفر و اربعین حسین ملحق کرد »
(نفس المهموم ص425)
(حبیب السیر ج2 ص60)
البته نقل دیگری نیز وجود دارد که سرهای شهدای کربلا به غیر از امام حسین علیه السلام در همان شام مدفون شده اند.
?مرحوم سید محسن امین در اعیان الشیعه می نویسد؛
« بعد از سال 1321 هجری قمری در آرامگاه مشهور با باب الصغیر در دمشق مقبره ای دیدم که سر در آن سنگی نصب بود که نوشته بود این جا محل دفن سرهای عباس بن علی و علی اکبر بن حسین و حبیب بن مظاهر است …طبیعتا سرهای شهدا پس از حمل شدن به دمشق و گردانده شدن در شهر و بر آورده شدن هدف یزید به ناچار بایستی در یکی از قبرستان های شهر دفن می شدند ، که از میان آنها این سه سر در آرامگاه باب الصغیر مدفون شده اند و جای دفنشان حفظ شده است »
(اعیان الشیعه ج1 ص627)
مدیر گروه پاسخگویی:فرزاد نجفی
?گروه پاسخ به شبهات?
https://telegram.me/joinchat/DqwJDUF1hiGzuFNmPxRoUQررر
سوال:
حضرت زینب شهید شدند یا وفات کردند؟
پاسخ:
علت اصلی وفات ام المصائب حضرت زینب(س) کاملا مشخص نیست و در این باره گمانه های مختلفی وجود دارد.حضرت زينب (س) بنابر مشهورترين نظر تاريخي ۱۸ ماه بعد از شهادت امام حسين (ع)،زندگي كرده و در ۱۵ رجب سال ۶۲ هجري قمري وفات كردند. منابع تاريخي 2 احتمال براي وفات حضرت زينب(س)بعد از واقعه عاشورا مطرح كرده اند در احتمال اول تاريخ وفات حضرت زينب (س) 15 رجب سال 65 هجري بوده و در احتمال دوم 15 رجب سال 62 هجري كه 18 ماه پس از واقعه جانسوز عاشورا است. در منابع تاريخي آمده كه احتمال دوم در بين علما مشهورتر است.
خفه شدن در آب، مسموميت توسط عوامل يزيد و وفات به دليل بيماري 3 احتمال تاريخي پيرامون نحوه رحلت حضرت زينب (س) است.که احتمال اول،یعنی خفه شدن آن حضرت در آب احتمالا ساختگی است.ولی احتمال شهادت حضرت، توسط عوامل يزيد احتمالي دور از ذهن نيست اما دليل قطعي تاريخي براي اين روايت ديده نشده است.احتمال سوم، یعنی بیمار شدن حضرت مهم ترین و قابل قبول ترین سند تاریخی برای وفات ایشان است.در اين احتمال حضرت زينب (س) بر اثر بيماري و يا مصائب و سختي هايي كه از واقعه عاشورا به آن دچار شدند در سن 56 سالگي در شام وفات و يا به شهادت رسيدند.
مدیر گروه پاسخگویی:فرزاد نجفی
?گروه پاسخ به شبهات?
https://telegram.me/joinchat/DqwJDUF1hiGzuFNmPxRoUQ
شبهه:
موضوع عشق محمد بن عبدالله به زینب بنت جحش همسر جوان و زیبای زید _ برده و پسرخوانده محمد بن عبدالله _ آنقدر خودخواهانه بوده و هست که مغلطه گرهای مسلمانها نمی توانند لگدکوب کردن عشق و زندگی و از هم پاشیدن بنیان یک خانواده و زندگی را ماله کشی و تفسیر کنند!(احزاب /آیات 37 و 38)
پاسخ:
ترجمه آیات:
و (به ياد آر) زمانى كه به كسى كه خدا بر او نعمت (ايمان) بخشيده بود و تو نيز بر او نعمت داده بودى (آزاد كرده و پسرخوانده ات بود) مى گفتى همسرت را براى خود نگه دار و از خدا پروا كن. و تو آنچه را كه خداوند (در آينده) آشكار سازنده آن بود (مأمور شدنت به ازدواج با مطلّقه وى) در دل خود پنهان می داشتى و از مردم می ترسيدى (كه بگويند با همسر پسرخوانده اش ازدواج نموده) در حالى كه خداوند سزاوارتر بود كه از او بترسى. پس چون زيد از وى نيازش را برآورد (و طلاقش داد) او را همسر تو كرديم تا (در آينده) براى مؤمنان در ازدواج با همسران پسرخوانده هايشان- آن گاه كه پسرخوانده ها نيازشان را از آنها برآورده باشند- سختى و منعى نباشد، و امر (تكوينى) خداوند همواره شدنى است.
متأسفانه تلاش دشمنان جهت تحریف تاریخ از یک سو و زمینههای مناسب فرهنگی در اقوام مختلف از سوی دیگر سبب گردیده است تا شایعه در خصوص ازدواجهای پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله با استفاده از تکنولوژی ارتباطات گسترده گردد.
اندکی دقت نشان میدهد که بر اساس [هر کسی از ظنّ خود شد یار من]، همه این تحریفها نیز بر اساس نوع نگاه تحریف کنندگان صورت گرفته است و ازدواجها فقط از زاویهی مسائل جنسی یا عشقی مورد تحلیل قرار گرفته است. در حالی که نه تنها کشش جنسی یا عشق تنها علت ازدواج نیست و چه بسا (به ویژه انبیا و اولیای الهی) بر اساس حکمتهای دیگری ازدواج کنند، بلکه اساساً ازدواج فیلم هندی نیست.
اول دو طرف را بشناسیم.
زینب بنت جحش، دختر امیمه دختر عبدالمطلب است، یعنی دختر عمهی رسول اعظم صلواتالله علیه و آله. پس او را از کودکی و حتی پیش از اسلام دیده بود و اگر نظری به او داشت، خودش به وی پیشنهاد ازدواج میداد، نه این که پیشنهاد دهد با دیگری ازدواج کند، سپس یک دفعه او را ببیند و فتبارک الله بگوید. پس این سخن کاملاً دروغ و تهمت و تحریف است.
زید بن حارثه نیز غلامی بود که پیش از اسلام توسط حضرت خدیجه علیهاالسلام خریداری شده بود. او را به رسول اکرم (ص) میبخشد و ایشان نیز زید را آزاد مینماید و به هر دو توصیه میکند که با یک دیگر ازدواج کنند.
خانواده زید او را به خاطر گرویدن به اسلام طرد کردند، حضرتش او را فرزند خود خواند و وی نیز یکی از سرداران اسلام شد که در جنگ موته به شهادت رسید.
از سویی زینب بنت جحش زندگی با زید را بر نمیتافت و اختلافات هر روز بالا میگرفت؛ چند بار کارشان به طلاق کشید که حضرت (ص) به زید و به او توصیه به سازش و تداوم زندگی مشترک نمود، اما در نهایت کار به طلاق کشید.
از سویی دیگر خداوند متعال به پیامبر اکرم (ص) امر نموده بود که قاعدهی «پسر خواندگی» که رسم کفار بوده ملغی است و قوانین مترتبه مثل عروس و محرم شدن زن پسر خوانده به پدرخوانده نیز مغلی میباشد. خداوند به او امر نمود که زید همسرش را طلاق خواهد داد و تو باید با او ازدواج نمایی تا این قانون رسماً و عملاً ملغی شود. چنان چه در آخر آیه آمده است.
آن چه رسول خدا (ص) در دل داشت و بیم طرح آن را داشت، ابلاغ ملغی شدن پسر خواندگی، جواز ازدواج با همسر مطلقهی پسر خوانده و ازدواج خود با چنین زنی بود، چرا که بر هم زدن عادتها و رسوم جاهلیت، کار سادهای نبود و هنوز هم چنین است.
خداوند متعال نیز به او فرمود: او را به ازدواج تو درآوردم، تا آن چه در دل پنهان میداری، رسماً و عملاً ابلاغ گردد.
??پاسخ به شبهات?
https://telegram.me/joinchat/DqwJDUF1hiGzuFNmPxRoUQ
مدیر گروه پاسخگویی:فرزاد نجفی
طرفداران حقوق بشری بودنِ منشور کوروش هخامنشی بخوانند !
محمّدرضا پهلوی، شاه مخلوع ایران، به سال 1967، در کتاب انقلاب سفید، استوانه کوروش را “نخستین اعلامیه حقوق بشر” نامید. او نوشت: «تاریخ امپراتوری ما، با اعلامیه کوروش آغاز شد، که به خاطر دفاعش از اصول انسانی، عدالت و آزادی، باید به عنوان یکی از عالیترین اسناد در تاریخ بشریت شناخته شود.
او همچنین کوروش را نخستین قانونگذار در مسائل “آزادی اندیشه و سایر قوانین اوّلیه” توصیف کرد.
وی، در سال 1968، نخستین کنفرانس ملل متحد پیرامون حقوق بشر در تهران را با گفتن اینکه استوانه کوروش، منادیِ اعلامیه مدرن حقوق بشر بود، آغاز کرد. استوانه یک نشانِ ایدئولوژی سیاسی شاه بود و هنوز از سوی برخی مفسرین، با وجود مخالفت برخی تاریخدانان و پژوهشگران، به عنوان اوّلین منشور حقوق بشر شناخته می شود.
نگرشهای مشابه این نگرش را، کم بیش حسن پیرنیا و هیراد ابطحی نیز دارند و سلطنت طلبان و وطن پرستان متعصب، همواره در نشر این نگرش بشر دوست از کوروش، تلاش می کنند.
در سطح بین المللی نیز، تجلیلهایی از این استوانه از سوی سازمان ملل و موزۀ بریتانیا، شده است.
چیزی که نباید فراموش شود این است که شاه مخلوع در شرایطی این بحث را مطرح کرد که ظلم و ستمهای سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی اش بر مخالفین رژیم، اعتراضاتی را به همراه داشت و او سعی کرد با بیان اینکه حقوق بشر ریشه در ایران دارد، ذهن معترضین را منحرف کند.
✅نظر تاریخدانان و پژوهشگران
تفسیر استوانه به عنوان یک “منشور حقوق بشر"، توسط برخی تاریخدانان، نادرست و مغرضانه توصیف شده است.این مسئله به عنوان یک “سوءتفاهم” رد شده است و به عنوان یک تبلیغ سیاسی که توسط رژیم پهلوی اختراع شده، توصیف گشته است.
✅تاریخدان آلمانی، ژوزف ویسِهُفِر می گوید که تجسم کردنِ کوروش به عنوان قهرمان حقوق بشر، به اندازۀ “انسانیت و روشنفکری شاه پارس” غیرواقعی است.
✅د.فِیرچیلد راگلِس و هلین سیلورمن، هدف شاه را از این ادعا، آغاز مشروع نشان دادنِ سلطنت بر ملت ایران و حکومت خودش، و مقابله با انعکاس بنیادگرایی اسلامی، از طریق روایتهای جایگزین که ریشه در تاریخ ایران باستان دارند، توصیف کردند.
✅س.ب.ف.واکر می گوید: «کاراکتر اصلی استوانه کوروش اعلامیه حقوق بشر یا آزادی مذهبی [نیست] بلکه به سادگی یک گلنوشته در سنت بابلی و هخامنشی است، که استقرار کوروش در شهر بابل و پیش از آن، غفلت نبونیدوس از پرستش مردوک را یادآوری می کند.»
✅دو پروفسور متخصص در تاریخ شرق نزدیک باستان، بیل.ت.آرنولد و پیوتر میچالوفسکی می نویسند: «عموماً، این به کتیبه های بنیادین دیگر متعلق است، این به هیچ وجه یک همکاری فرمان نیست، هیچ اعلامیه حقوق بشر غیرمعمولی را، که گاهی ادعا می شود، فراهم نمی آورد.»
✅لوید لولین جونز از دانشگاه ادینبورگ می نویسد که “هیچ چیز در متن نیست که به مفهوم حقوق بشر اشاره کند.”
✅نیل مک گریگور می نویسد: «مقایسه [استوانه کوروش] با متنهای مشابه دیگر، توسط پژوهشگران در موزۀ بریتانیا، نشان داده است که قوانین در عراق باستان، اعلامیه های قابل مقایسه ای بر کامیابی سریر [بابلی] برای دو هزاره قبل از کوروش ساخته بودند… این یکی از کارهای موزه است که با محدود کردنِ معنای چیزها و تخصیص آنها به یک بحث سیاسی، مخالفت کند.» او اخطار می کند که در حالی استوانه “آشکارا به تاریخ ایران پیوند زده می شود"، که آن “در هیچ مفهوم حقیقی، یک سند ایرانی نیست. آن بخشی از تاریخ بسیار بزرگتر شرق نزدیکِ باستان، پادشاهی بین النهرین و پراکندگی یهود، است.”
✅و.ج.تالبوت، فیلسوف آمریکایی، هر چند پیرامون کوروش، می گوید: «گویا، کهنترین طرفدار تحمل مذهبی است» در عین حال اظهار می کند: «ایده هایی که منجر به گسترش حقوق بشر می شوند، محدود به یک سنت فرهنگی نیستند.»
?منابع :
[1] محمد رضا پهلوی، انقلاب سفید(1967)، صفحه 9.
[2] همان.
[3] Ansari, Ali (2007). Modern Iran: The Pahlavis and After. Harlow: Longman. ISBN 1-4058-4084-6. , pp. 218–19.
[4] Daniel, Elton L. (2000). The History of Iran. Westport, CT: Greenwood Publishing Group. ISBN 0-313-30731-8. p. 39.
[5] Briant, Pierre (2006). From Cyrus to Alexander: A History of the Persian Empire. Winona Lake, IN: Eisenbraun. ISBN 978-1-57506-120-7. p. 43.
[6] Llewellyn-Jones, Lloyd (2009). “The First Persian Empire 550–330BC". In Harrison, Thomas. The Great Empires of the Ancient World. Getty Publications. p. 104. ISBN 978-0-89236-987-4. p. 104.
[7] Curtis, John; Tallis, Nigel; André-Salvini, Béatrice (2005). Forgotten Empire: The World of Ancient Persia. Berkeley: University of California Press. ISBN 0-520-24731-0. p. 59.
[8] Mitchell, T.C. (1988). Biblical Archaeology: Documents from the British Museum. London: Cambridge University Press. ISBN 0-521-36867-7. p. 83.
[9] Kuhrt, Amélie (1983). “The Cyrus Cylinder and Achaemenid imperial policy". Journal for the Study of the Old Testament (Sheffield: University of Sheffield. Dept. of Biblical Studies) 25. ISSN 1476-6728. pp. 83–97.
[10] Josef Wiesehöfer.
[11] Wiesehöfer, Josef (1999). “Kyros, der Schah und 2500 Jahre Menschenrechte. Historische Mythenbildung zur Zeit der Pahlavi-Dynastie". In Conermann, Stephan. Mythen, Geschichte(n), Identitäten. Der Kampf um die Vergangenheit (in German). Schenefeld/Hamburg: EB-Verlag. ISBN 3-930826-52-6. pp. 55–68.
[12] D. Fairchild Ruggles.
[13] Helaine Silverman.
[14] Silverman, Helaine; Ruggles, D. Fairchild (2008). Cultural Heritage and Human Rights. Springer. p. 11.
[15] C.B.F. Walker.
[16] Walker, C.B.F. (1972). “A recently identified fragment of the Cyrus Cylinder". Iran : journal of the British Institute of Persian Studies (10). ISSN 0578-6967. pp. 158–159.
[17] Bill T. Arnold.
[18] Piotr Michalowski.
[19] Arnold, Bill T.; Michalowski, Piotr (2006). “Achaemenid Period Historical Texts Concerning Mesopotamia". In Chavelas, Mark W. The Ancient Near East: Historical Sources in Translation. London: Blackwell. ISBN 0-631-23581-7. pp. 426–430.
[20] Lloyd Llewellyn-Jones.
[21] Edinburgh.
[22] Llewellyn-Jones, Lloyd (2009). “The First Persian Empire 550–330BC". In Harrison, Thomas. The Great Empires of the Ancient World. Getty Publications. p. 104. ISBN 978-0-89236-987-4. p. 104.
[23] Neil MacGregor.
[24] http://www.livius.org/a/1/inscriptions/cyrus.pdf
[25] همان.
[26] Talbott, W.J. Which Rights Should be Universal? Oxford University Press US, 2005. ISBN 978-0-19-517347-5. p. 40.
گروه پاسخ به شبهات:
https://telegram.me/joinchat/DqwJDUF1hiGzuFNmPxRoUQ
مدیر گروه پاسخگویی:فرزاد نجفی
اینکه خدای سبحان به ملائکه می فرماید من درروی زمین جانشین قرار دادم و… ازچه بابی ست؟ آیا صرفا اطلاع رسانی؟ به چه دلیل؟ یا معاذالله مشورت ؟ سابقه قبلی هم دارد که خداوند درمورد افعالش اینگونه باملائک سخن بگوید؟
چطور ملائک به خود اجازه ابراز عقیده و نظر دادن؟ هدف چی بوده؟ منظور ازین گفتمان چی بوده؟؟
پاسخ
سوال قطعا برای دانستن بوده و اعتراض نکرده اند.
گاه گفته مى شود: خداوند قبلاً آینده انسان را به طور اجمال براى آنها بیان فرموده بود.
در حالى که بعضى احتمال داده اند: ملائکه خودشان این مطلب را از کلمه «فِى الاَرْض»(1)؛ (در روى زمین) دریافته بودند؛ زیرا مى دانستند انسان از خاک آفریده مى شود، و ماده به خاطر محدودیتى که دارد طبعاً مرکز نزاع و تزاحم است، چه این که جهان محدود مادى نمى تواند طبع زیاده طلب انسان ها را اشباع کند. حتى اگر همه دنیا را به یک فرد بدهند باز ممکن است سیر نشود. این وضع مخصوصاً در صورتى که توام با احساس مسیولیت کافى نباشد سبب فساد و خونریزى مى شود.
بعضى دیگر از مفسران معتقدند پیشگویى فرشتگان به خاطر آن بوده که آدم، نخستین مخلوق روى زمین نبود، بلکه پیش از او نیز مخلوقات دگرى بودند که به نزاع و خونریزى پرداختند؛ پرونده سوء پیشینه آنها سبب بدگمانى فرشتگان نسبت به نسل آدم شد!
این تفسیرهاى سه گانه، چندان منافاتى با هم ندارند یعنى ممکن است همه این امور سبب توجه فرشتگان به این مطلب شده باشد، و اتفاقاً این یک واقعیت بود که آنها بیان داشتند.
لذا خداوند هم در پاسخ هرگز آن را انکار نفرمود، بلکه اشاره کرد در کنار این واقعیت، واقعیت هاى مهم ترى درباره انسان و مقام او وجود دارد که فرشتگان از آن آگاه نیستند! آنها فکر مى کردند اگر هدف، عبودیت و بندگى است که ما مصداق کامل آن هستیم، همواره غرق در عبادتیم و از همه کس سزاوارتر به خلافت! بى خبر از این که عبادت آنها با توجه به این که شهوت و غضب و خواست هاى گوناگون در وجودشان راه ندارد با عبادت و بندگى این انسان که امیال و شهوات او را احاطه کرده و شیطان از هر سو او را وسوسه مى کند، تفاوت فراوانى دارد. |
اطاعت و فرمانبردارى این موجود طوفان زده کجا؟ و عبادت آن ساحل نشینان آرام و سبک بار کجا؟!
آنها چه مى دانستند از نسل این آدم، پیامبرانى همچون محمّد، ابراهیم، نوح، موسى و عیسى(علیهم السلام) و امامانى همچون ایمه اهل بیت(علیهم السلام) و بندگان صالح و شهیدان جانباز و مردان و زنانى که همه هستى خود را عاشقانه در راه خدا مى دهند قدم به عرصه وجود خواهند گذاشت، افرادى که گاه فقط یک ساعت تفکر آنها برابر با سال ها عبادت فرشتگان است.
پاسخ به شبهات:
https://telegram.me/joinchat/DqwJDUF1hiGzuFNmPxRoUQ
مدیر گروه پاسخگویی:فرزاد نجفی
متن شبهه:
اگر قرآن را قبول دارید و باور دارید که قرآن را الله فرستاده است ومحمد ابن عبدالله رسول الله است، بدانید که الله دستور داده که شما باید زرتشتی بشوید. ……
قرآن می گوید برای هرامتی رسولی است و …….پیامبر ایرانی زرتشت است!!
پاسخ:
کلید واژه ها و سبک نگارش متن، اثبات می کند شبهه توسط کافران تهیه شده و عجیب است که کافران به خدا، ما را به یک دین دعوت کنند! چراکه اساسا منکر خدا و به تبع آن منکر دین هستند!
علت تبلیغ دین زرتشت به نام دین ایرانی :
?تقابل دادن ملیت و دین ایرانیان با هدف محروم کردن آنها از آموزه های ناب و مفید اسلام.
?امکان سوء استفاده از دین زرتشت به دلیل از بین رفتن بخش اعظم منابع آن، با انتساب هر مطلبی به نام زرتشت و در لوای ایرانیگری.
در تمام ادیان الهی مژده پیامبر خاتم داده شده و هر دینی ادیان قبل از خود را تکمیل کرده است. آیا منطقیست از آخرین و کامل ترین دین به نسخه های ناقص و قدیمی تر برگردیم؟!
عربى بودن در قرآن ده بار تكرار شده که پاسخیست به شبهه متهم کردن پیامبر که ایشان آیات قرآن را از یك عجم یاد گرفته است؛ منظور این نبوده که این قرآن فقط برای اعراب است!
قرآن به عربی نازل شد چرا که کاملترین و شایسته ترین زبان دنیا برای بیان کلام خداست؛ و از طرفی مى بایست ابتدا مردم همان منطقه را تعلیم دهد.
کتاب زرتشتیان “اوستا” به زبان اوستایی، مشابه زبان سانسکریت نوشته شده که امروزه برای ما قابل فهم نیست و آن هم نیاز به ترجمه دارد!
http://yon.ir/avesta
آیه ۴ سوره ابراهیم اشاره به قابل فهم بودن کتاب هر پیامبرى برای قومش دارد، نه اینکه نبوّت پیامبران مختص به قوم خودشان است.
معانی ادعا شده از آیات 36 سوره نحل و 47 سوره یونس غلط است؛ این آیات می گویند هیچ امتی بدون دعوت کننده نبوده و در صورت تبعیت از او به عدالت حکم خواهد شد. نه اینکه رسالت آن پیامبر برای قومش کافی و دایمی بوده است!
در آیات ذکر شده سوره شعرا ترجمه ناقص و غلطی ارائه شده؛ خصوصا آیات ۱۹۸ و ۱۹۹ که می گویند با وجود فراهم بودن تمام شرائط پذیرش آیات خدا، دلهاى بیمار از آن امتناع مى کنند. نژاد پرستى و تعصبهاى قومى بقدرى شدید بود که اگر این قرآن بر فردى غیر عرب نازل مى شد، او را نمی پذیرفتند.
ترجمه متن از آیه 3 سوره سجده نیز غلط است! قبل از پیامبر اسلام پیامبرانی در این منطقه بوده اند؛ مراد آیه پیامبری با دعوت علنی و رسمی است که مردم عربستان قبلا از آن محروم بوده اند.
http://yon.ir/enzaar
آیه 92 سوره انعام نه تنها با جهانى بودن اسلام منافات ندارد، بلکه خود اثبات گر آن است!
?مبدا پیدایش تمام خشکیها مکه است و “کسانى که پیرامون آن هستند” تمام مردم زمین را شامل مى شود.
? دعوت اسلام بصورت تدریجی از بستگان پیامبر(ص) در مکه آغاز و تا امپراطوریهای اطراف، گسترش یافت.
http://yon.ir/jahani2
آیه 130 سوره انعام، عکس معنی ترجمه را دارد! وجود پیامبران قبل دلیل بی نیازی از پیامبران بعدی نیست! پیامبران اولوالعزم بر تمام ملتها و جن و انس مبعوث شده اند.
ترجمه آیه 3 سوره فصلت در متن شبهه تحریف شده و قرآن برای عرب زبانها معرفی نگردیده بلکه برای داشمندان و اهل آگاهی است.
ترجمه آیه 2 سوره یوسف نیز تحریف شده و علت نزول قرآن به عربی در این آیه “فهم زبان” نیست بلکه تعقل و تفکر است.
http://yon.ir/taaghol
شریعت حضرت زرتشت مانند شرایع بعدی نسخ شده و نمی توان تابع شریعت ایشان بود. همچنین کتاب زرتشت کامل و سالم نیست. چگونه برای خدا تعیین تکلیف کنیم و بگوییم ما فقط به پیامبر هم زبان خود ایمان می آوریم؟!این چه تفاوتی با عمل شیطان در عدم اطاعت خدا و سجده نکردن به آدم دارد؟!
قرآن به روشنی در آیات مختلفی اسلام را دین کامل ، نهایی و جهانی معرفی نموده که نشانگر باطل بودن نتیجه گیریهای شبهه در مورد آیات مطرح شده در مورد دعوت اسلام به گرایش به سایر ادیان است.
?پاسخ به شبهات
https://telegram.me/joinchat/DqwJDUF1hiGzuFNmPxRoUQ
مدیر گروه پاسخگویی:فرزاد نجفی
سوال:
آیا واژه خدا دقیقا بر واژه الله منطبق است؟
پاسخ:
خدا همان الله نیست.
الله ترجمه ندارد. چرا که اسم ذات مطلق و بی نهایتی است که همه صفات کمالیه را به نحو مطلق و بی نهایت در بی نهایت داراست . چنین اسمی را نه بشر جعل کرده و نه بشر می تواند ترجمه کند. اسم “خدا “مجعول انسان است ولی اسم الله فقط مجعول خود الله است
این اسم فقط در ادیان الهی و به ویژه ادیان ابراهیمی وجود داشته است.برای مثال در تورات الوهیم به عبری را جنبه رحمانیت و یهوه را جنبه رحیمیت الله می دانند و نزدیک است به اسم الله. اما در ایران باستان و در دین زرتشی وجود ندارد.در تعالیم زرتشتی و ایران باستان، نوعی ثنویت مقرون به نقص از خدا تعریف می شود.
تنها در قرآن برای فهم بهتر اسم مطلقه الله، سوره اخلاص نازل شده و در آنجا احدیت خدا مساوق با یهوه و الوهیت خدا مساوق با الوهیم در نظر گرفته شده البته این عرض حقیر برای تقریب ذهن است والا قائلم به این که اصلا و ابدا تا قبل از قرآن توحید به این حد اعلا تعریف نشده و قرآن بی سابقه است در این موضوع.
تعریف توحید از معجزات قرآن است چرا که در قرآن حصر عقلی در مورد این تعریف وجود دارد در کوتاهترین عبارات مثل صمد .
کارشناس پاسخکو:دکتر عباس حاجیها
مدیر گروه پاسخگویی:فرزاد نجفی