سوال:
ادم و حوا با وجود هابیل و قابیل (2پسر) چگونه ازدیاد نسل کردند و اینکه می گویند از لحاظ علمی ثابت شده که ما از نسل میمون هستیم چیست؟؟
پاسخ:
سلام علیکم
در این باره سه نظریه است:
1_ فرزندان آدم و حوا با فرشتگان و حورالعینی بهشتی ازدواج کرده اند … و ما از نسل آنان هستیم…
2_ فرزندان آدم و حوا با خواهران خود ازدواج کرده اند.
3_ فزرندان حضرت آدم با موجوداتی غیر انسان که قبل از آنها روی زمین بوده اند ازدواج کرده اند
برای هر کدام دلایلی وجود دارد و بهترین دلیل ها برای شیعه، اولین گزینه می باشد که ازدواج با حورالعین بوده اند.
اما نسل میمون و انسان اولیه و ….
اولا از لحاظ علمی رد شده است. (فرگشت رد شده است)
دوما از لحاظ اعتقادی نمی توان زیاد روی آن مانورد داد.
مدیر گروه پاسخگویی:فرزاد نجفی
سوال
سید جمال الدین اسدآبادی گفته : در غرب مسلمان دیدم اسلام ندیدم اما در جوامع اسلامی اسلام دیدم اما مسلمان ندیدم .ایا این جمله حقیقت دارد ؟منظور سید از این حرف چیست ؟
پاسخ:
معروف است که این سخن از جمال الدین اسد آبادی است.
اما برفرض درست بودن حرف بدی نیست. و امروزه هم شاهد این موضوع هستیم.
اسلام حاوی احکام بسیار انسان دوستانه بوده و بسیار زیباست. ولی آیا واقعا به این اسلام و احکام آن در دولت ها و حکومت های اسلامی پرداخته می شود و مورد عمل واقع می شود؟
اما این احکام به اسم انصاف و انسایت در غرب مورد استفاده است، به همین خاطر است که غرب به احکام اسلام عمل می کند ولی اعتقادی به آن ندارد.
متاسفانه برخی مسلمانان اعتقاد به اسلام دارند ولی به احکام آن عمل نمی کنند.
شخصیت جمال الدین اسد آبادی شخصیت قابل تحقیقی است که درباره او دو نظریه وجود دارد:
1_ روحانی اهل علمی که به دنبال دنیایی کردن اسلام و صادر کردن آن به تمام عالم بوده است.
2_ عامل نفوذی انگلیس در اسلام برای نابودی تشیع در ایران.
مدیر گروه پاسخگویی:فرزاد نجفی
سوال:
مسلمانان ادعا دارند که دین اسلام کامل ترین هست و معتقدیم که دین باعث بیشرفت بشر در همه ی ظرفیت هاست اما چرا ما این پیشرفت ها را در جوامعی می ببینیم که دین را قبول ندارند ؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ:
سلام علیکم
?اینکه بگوییم جوامع غیر دینی، متمدن، پیشرفت کرده و غیر جهان سومی هستند و … هم صحیح است و هم غلط.
صحیح است چرا که ما شاهد پیشرفت خوبی در جوامع غربی از لحاظ علمی و فناوری بوده و هستیم. اما آیا در اسلام و دولت های اسلامی این پیشرفت نیست؟ پاسخ می دهیم بله وجود دارد.
شما اگر درباره شکل گیری علم و پیشرفت آن تحقیق بفرمایید متوجه خواهید شد که:
دین علم را شکل داده و پیشرفت آن نیز در گروی دین بوده (نه تماما ولی اکثرا) برخلاف ادعای بی دین ها که پیشرفت علم را از بشر غارنشین و اولیه می دانند و تجربه او.
برای مثال، به حضرت آدم، شیوه ساخت لباس، ساخت پارچه، ساخت کشتی، ساخت منزل و … که همه ی انها از جانب خداوند به بشریت اعطا شده است.
اما پیشرفت جوامع اسلامی:
از لحاظ علمی بررسی کنید ببینید دانشمندان اسلامی چه کرده اند: نظریات آنها را ببینید… کشف الکل، کشفیات شیمیایی شاگردان امام صادق، رد نجوم بطلمیوسی و ….
اما پیشرفت در جوامع غیر دینی:
از دو حالت خارج نیست
1_ از آنچه دین گفته است وارد شده اند.
2_ از آنچه دین نگفته است وارد می شود.
در حالت اول: که می شود همانی که جوامع دینی آن را بیان کرده است.
در حالت دوم: که همان تجربه نام دارد، وقت گیر است و نمی تواند به این سرعت به نتیجه برسد ولی مستلزم تلاش بسیار است.
متاسفانه در حکومت های اسلامی اولا موارد دینی مورد توجه نیست برخلاف غرب و کشورهای بی دین که از منابع دینی برای استخراج علوم مختلف استفاده می کنند. و ثانیا کمی تنبلی اهل دین و وابسته بودن به سایر ملل، باعث شده است از تجربه در علوم محروم باشند. |
مدیر گروه پاسخگویی:فرزاد نجفی
سوال:
با اینکه قرآن، نکاح با زن شوهردار را حرام کرده اما داعش با استناد به سوره نساء زنانی که به خواسته های رذل آنان در قالب “جهاد نکاح” تن ندهند میکشند!
پاسخ:
در آيه 24 سوره نساء هیچ نامی از زنان اسیر نیامده است. بلکه آیه می فرماید که ازدواج و آميزش جنسى با زنان شوهردار حرام است، بجز زنانی که تحت مالکیت قرار گرفته اند. مالکیت، بیشتر برای زنان کنیز به کار می رفته و حتی اگر برای زنان اسیر هم به کار رود، تنها مطلبی که از آیه مستفاد می شود، این است که این زنان، دیگر زنان شوهردار محسوب نمی شوند. (نه اینکه به آنها تجاوز شود و یا به زور به عقد کسی درآیند) برای ازدواج با هر زنی در اسلام، حتما رضایت خود او لازم است وگرنه عقد باطل است. حتی در نکاح با کنیز نیز رضایت او لازم است. (نور/33) |
(دقت کنید که این آیه در شرایطی نازل شده که حتی رومیان و ایرانیان و… مرد و زن اسیر را می کشتند و اسلام با ممنوع کردن کشتار اسیر، رافت و عطوفت خود را نشان داده و نه برعکس)
✳️ منبع: کانال شبهات اعتقادی و ادیان با تصرف،تلخیص و اضافات
مدیر گروه پاسخگویی:فرزاد نجفی
متن شبهه:
تصاویر مختلفی از آیتالله خامنهای نشان میدهد که او عذری برای نشستن بر زمین ندارد. برخی از آنانکه به نمازش رفتهاند از گپهای طولانی بعد از نماز (نشسته بر زمین) روایت کردهاند. اما در افطاریِ مسئولان نظام و در رأس همه رئیسجمهور منتخبِ مردم، همه باید بر فرود افطار کنند و حضرتش در فراز. گویی همه بر خوانِ نعمت او نشستهاند. آیتالله خمینی که سن و منزلتاش بالاتر از رهبر کنونی بود نیز چنین رفتاری نداشت.
حتی اگر عذری در نشستن بر زمین دارند هم باید برای پرهیز از این تفرعُن و تحقیر، برای مهمانان میز و صندلی تدارک ببینند. بر منبرها روایاتی میخوانند که وقتی کسی به مسجد پیامبر یا امام علی میرفت باید میگشت تا آنها را میان جمعیت بیابد زیرا نه لباسی متفاوت از مردم داشتند نه جایگاه ویژهای. تنها وقتی به «اختیارات» میرسند یاد «ولایتِ پیامبرانه» میافتند؛ اما نوبتِ رفتار و پاسخگویی که میشود «شاهانه» عمل میکنند.
گمان نکنیم این شکلها و فرمها اهمیتی ندارند. اگر این فرمها را کنار محتوا و کارنامهشان بگذاریم تازه میفهمیم که «شاه رفت» تا در جامهای دیگر برگردد و چه بسا اتهامِ «فتنه» را علم کردند تا کسی حواسش به «طاغوت» نباشد!
پاسخ:????
✳️نویسنده در تشخیص معیار و ملاکهای اخلاقی دچار اشتباه شده.
مردمی بودن و همرنگ مردم زندگی کردن را باید در نمادها و معیارهای واقعی جستجو کرد.
مثل ساده زیستی و زندگی زاهدانه، رفتن در متن مردم و از نزدیک با آنها درددل کردن، پای صحبت جوانان نشستن، سرزده به خانه ی مستمندان رفتن، هم کلام شدن با اقشار مختلف، هم سفره شدن با اقلیت های مذهبی و ده ها نمونه ی دیگر،….
✳️اینها نمادهای واقعی و اصیل یک حاکم متعهد در حکومت اسلامیست.
و همگان این ویژگیها را نه چند بار،
بلکه بارها و بارها در سلوک و شیوه ی رفتاری مقام معظم رهبری دیده اند.
بگونه ایی که دوست و دشمن بدان اذعان میکنند.
✳️حالا این نویسنده که دستش از ایرادگیری خالی ست، ملاکهای واقعی را به کناری گذاشته و با استیصال به صدر مجلس نشستن مقام معظم رهبری در ضیافت افطاری پرداخته.
✳️خوب است نویسنده یک مقدار مناسبات سیاسی و حکومتی حاکم بر جهان را نگاه کند.یک حاکم علاوه بر خصوصیتهای فردی و اخلاقی دارای یک شخصیت سیاسی ست.
و قطعا باید ملزومات این شخصیت سیاسی که می تواند امنیتی یا شکوه و ابهت و اقتدار و یاغیره باشد رعایت بشه.
✳️رهبر جامعه ی اسلامی از یک طرف باید شکوه و اقتدار و ابهت خود را جلوه گر کند و در طرفی دیگر، همچون یک دوست غمخوار و دلسوز در کنار مردم و دوشادش آنها با آنان دردودل کند.
✳️هر دوی این موضوع به طور کامل در مقام معظم رهبری نمایان است و لذاست که اینگونه محبوب جوانان و توده های محروم و سایر اقشار جامعه شده اند.
مدیر گروه پاسخگویی:فرزاد نجفی
سوال:
پیامبر چند فرزند داشته و اسامی آنها چیست؟؟
پاسخ:
?پژوهشگران در این مسئله با هم اختلاف کردند، از جمله علامه جعفر مرتضی عاملی که در کتابش “الصحیح من السیرة"به این بحث پرداخته و کتابی مستقل به نام “بنات النبی أم ربائبه” در این زمینه نوشته است که میتوانید به آن مراجعه کنید. وی بعد از آن که این مسئله را با تمام زوایایش بررسی نمود، چنین نتیجه می گیرد و می گوید: از مطالب گذشته روشن شد که رقیه ای که عثمان با آن ازدواج کرد او دختر پیامبر (ص) نبود. وی میگوید: اگر خواستیم با دقت بیشتر بر روی روایات تاریخی قضاوت کنیم، باید (با فرض قبول دختران متعدد برای پیامبر (ص) از خدیجه) بپذیریم که آنها در حال کودکی از دنیا رفتند و با کسی ازدواج نکردند و اگر می بینیم که عثمان با دختری به نام رقیه و بعد از او با أم کلثوم ازدواج کرد، آنها اگر چه با دختران پیامبر (ص) تشابه اسمی دارند، ولی دختران پیامبر (ص) نبودند.
? شاید تشابه اسمی بین دو همسر عثمان و بین دختران پیامبر (ص) که بیشترشان بعد از بعثت متولد شدند و در کودکی از دنیا رفتند، عدهای را به اشتباه انداخت یا باعث شده که ادعا کنند آن دو دختر (دو همسر عثمان) همان رقیه و أم کلثوم دختران پیامبر (ص) هستند. همچنین شاید چون دو همسر عثمان ربیبه پیامبر (ص) بودند باعث تأکید و تقویت این شبهه شد؛ چون همچنان که در بین عرب معروف است، آنها ربیبه هر شخص را دخترش به حساب میآورند.
?اما در منابع تاریخی اهل سنت برای رسول خدا(ص) چهار دختر ذکر کردهاند.
?«نام دختران»
?نام بزرگترین دختر پیامبر(ص) زینب و نام کوچکترین آنان حضرت فاطمه(س) بود و نام دختران وسطی به ترتیب رقیه و ام الکثوم است
?ربیبه های پیامبر(ص)
ربیبه به دختری گویند که از شوهر قبلی زن باشد.
1. درة دختر ابی سلمه
2. ام کلثوم دختر ابی سلمه
3. حبیبه دختر عبدالله بن جحش
4. زینب دختر عبدالله (ابی سلمه).
مدیر گروه پاسخگویی:فرزاد نجفی
?متن شبهه:
هیچوقت سعی نکردم ملتم را فریب دهم یا به آنها دروغ بگویم.یا به بهانه مصلحت حقیقت و واقعیت موضوعات و وقایع را از آنها دریغ کنم .دنبال روش های عوام گرایانه جهت نشان دادن خودم با نقاط قوت و یا خدمتی که میهنم میکردم نبودم.شاید مهمترین فرق من با دیگر رهبران ملل جهان این خصلت بود….
آخرین مصاحبه محمد رضا شاه پهلوی آریامهر
مصاحبه:دیوید فراست
?پاسخ شبهه:
1- محمدرضا پهلوی در مواجهه با ملت ایران و دول خارجی رفتاری متفاوتی داشت. وی هرچقدر درمقابل دول استکباری با نرمی عمل میکرد به همان اندازه ملت خودش را تحقیر میکرد.
? @GhararGahShayeat
.
2- آنتونی _پارسونز سفیر انگلیس در ایران، به سبب همین تناقضهای رفتاری، محمدرضا را مجموعهای از تضادها میداند. وی درمورد رفتار دوگانه محمدرضا پهلوی در مواجهه با دول استکباری و ملت ایران میگوید:
“از هویدا پرسیدم چرا شاه نسبت به صحبت با مردمی كه سعی میكنند با او گفتگو كنند پاسخ مثبتی نمیدهد؟ او با اجبار مردم به سكوت و رقم زدن حادثه شومی نظیر تیر اندازی قم، امیدوار است كه به چه چیزی برسد؟ اوضاع در نظر او تا چه حد ناگوار است؟ هیچگاه پاسخ هویدا را فراموش نخواهم کرد. او گفت: خب تونی، تو تعریف اعلیحضرت از گفتگو را می دانی، از نظر او گفتگو یعنی من صحبت میكنم، شما گوش كنید!!!” |
3- همچنین درموارد متعددی محمدرضا پهلوی مردم را تحقیر کرده آنان را با عناوینی چون عوام، نفهم، گوسفند و… خطاب میكرد.
برای نمونه شاه میگفت: این مردم قادر به انجام هیچ چیز نیستند؛ مثل گوسفندان می مانند!
( کتاب دخترم فرح ،نویسنده فریده دیبا، انتشارات به آفرین، ص 338)
.? @GhararGahShayeat
4- با همه توهینهایی كه شاه در مواجهه با مردم داشت، در مقابل مقامات و سفرای دول استکباری بسیار آرام و دست به سینه عمل میكرد.
در این رابطه ویلیام_سولیوان درمورد اولین دیدار خود با شاه میگوید: او خیلی آرام بود و به نرمی سخن میگفت.
جهت اطلاع بیشتر از وضعیت در دوران پهلوی میتوانید به لینکهای زیر مراجعه کنید:
@GhararGahShayeat.
https://goo.gl/ePRqbE
?منبع: شوکران با اضافات
مدیر گروه پاسخگویی:فرزاد نجفی
متن شبهه:
دین نمیتواند پایه دمکراسی باشد!
پروفسور مهدی مظفری، رئیس مرکز مطالعات اسلامگرایی و افراطیگری (CIR)، در بخش علوم سیاسی دانشگاه آرهوس دانمارک ، در توجیه و توضیح این شبهه می گوید:
به سه دلیل دین نمیتواند پایه دمکراسی باشد: اول اینکه نقش دین ایجاد دموکراسی نیست. هیچ دینی وجود ندارد که رسالت خود را ایجاد دموکراسی یا حتی بسط آن اعلام کرده باشد.
دوم اینکه، دین اساسش بر اعتقاد نهاده شده و دمکراسی بر قرارداد. رابطه دین رابطه عمودی است، رابطه فرد است با موجودی فرا-انسانی، در حالیکه رابطه دمکراتیک، رابطهای است افقی، یعنی رابطه انسان با انسان. یا به عبارت دقیقتر، رابطه شهروند با شهروند. این تفاوت ماهوی بین روابط، از حوزه ادیان هم بالاتر رفته و اختلاف اساسی بین افلاطون و ارسطو هم هست.
سوّم آنکه،واحد دین، مؤمن است و واحد دموکراسی شهروند. دین شهروند نمیشناسند. مؤمنان، امت دینند. اینان از حقوقی برخوردارند که دیگران از آن محرومند…
بهترین و سادهترین جلوه این اختلاف در نقاشی معروف رافائل از فلاسفه نقش بستهاست. آنجا میبینیم که افلاطون کتابی را به طور عمودی در دست گرفته و دست دیگر را بالا برده و با انگشت چیزی را در آسمان نشان میدهد. این چیز، همان مثل معروف افلاطونی است. یعنی جامعه بشری باید خود را با اصولی که در جاییکه بالاتر از اوست تطبیق دهد.
ارسطو به عکس، کتابی را افقی در دست گرفته و دست دیگر را نیز افقی دراز کرده. آنهم بیآنکه با انگشت سبابه به خواهد چیزی را نشان دهد. ارسطو میگوید، مثلی خارج از اجتماع بشری وجود ندارد و انسانها باید خودشان مثل خود را بسازند. به عبارت دیگر، انسان خود باید قانون دلخواه خود را وضع کند، نهخدا!
این اساس تفاوت ماهوی دین و دمکراسی هم هست. نتیجه منطقی این فرضیه آن است که اعتقاد و قرارداد را نمیتوان هم عرض یکدیگر قرار داد. برای آنکه ما قرارداد دمکراتیک ببندیم، نیازی به اعتقاد دینی یا هر اعتقاد دیگر نیست. اما هر معتقدی میتواند به قرارداد دمکراتیک بپیوندد.
پاسخ:
با سلام
?دموکراسی یعنی حکومت مردمی.که الان ازش به مردم سالاری تعبیر میشه.
?اساس دین بر اینه که حق و حقیقت اجرا بشه. حالا ممکنه این حق و حقیقت در قالب زندگی شخصی فرد باشه و ممکنه در اجتماع باشه.
به این آیه توجه کنید:
لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ “النَّاس"ُ بِالْقِسْطِ (25 سوره حدید)
کلمه “ناس” یعنی مردم در این آیه بیانگر همه چیز است.
?ما پيامبرانمان را با دليلهاى روشن فرستاديم و با آنها كتاب و ترازو را نيز نازل كرديم تا مردم به عدالت عمل كنند.
وقتی میگه تا مردم به عدالت عمل کنند فقط در سایه حکومت امکان پذیره.
وچون منشا این قسط و عدالت و برپایی آن از جانب خداوند هست واضحه که این نوع برپایی عدالت توسط مردم ریشه دینی داره که ما ازش به عنوان دموکراسی دینی یاد میکنیم.
?و این آیه:
و شاورهم فی الامر
خداوند مستقیما به پیامبر خطاب میکنه که از مردم مشورت بگیر. این مردم سالاری نیست؟
کلا دموکراسی دینی با دموکراسی غربی تفاوت داره.
تفاوت در مشروعیت حکومت دینی است.
مردم به حکومت دینی مشروعیت نمیدهند. بلکه مشروعیت حکومت دینی از جانب خدا و جانشینان او در زمین صورت میگیره.
مردم فقط به حکومت دینی مقبولیت میدهند.
یعنی برای برپایی حکومت باید مردم حضور داشته باشند.
?امیر مومنان علیه السلام به مدت ۲۵ سال خانه نشین بود.
چرا؟
چون مردم نمیخواستند.
?وقتی زمام حکومت رو به دست گرفت که مردم به در خانه ایشان هجوم آوردند.
خود حضرت هم این مسئله را با این بیان تاکید میکنند:
لولا حضور الحاضر و قیام الحجة بوجود الناصر… لالقیت حبلها علی غاربها
یعنی اگه حضور بیعت کنندگان نبود و با وجود یاوران حجت بر من تمام نمیشد… رشته کار(حکومت) را رها میکردم.
?در پایان:
هر سه دلیل این آقا مردود هست.
به دلیل اینکه فقط ادعای ایشان بوده و تخیلات خودشون رو به عنوان دلیل ذکر کرده اند.
دلیل اول را که مفصلا توضیح دادیم
دلیل دوم:اساس دین اعتقاد صرف نیست بلکه عمل هم هست.
آیات زیادی هم در این زمینه داریم.
وَالْعَصْر* إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ * إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ .
در دین ما رابطه انسان با انسان کاملا توضیح داده شده است.
?توجه ویژه به حق الناس مصداق بارز اونه.
دلیل سوم:
اولا دین واحد نداره.
و بر فرض هم اگه قبول کنیم که واحد داشته باشه واحدش ایمان+عمل صالح بر اساس تعالیم دینی.
?یکی از تعالیم دینی هم توجه به حقوق همدیگر است. کتاب صحیفه سجادیه امام زین العابدین دریایی از این بحث رعایت حقوقه.
حقوق مادر بر فرزند و بالعکس
حقوق معلم بر دانش آموز و بالعکس
حقوق همسایه بر همسایه.
و …و… و
اینها همان حقوق به اصطلاح شهروندی است.
?دلیل چنین استادی وقتی بر اساس یه نقاشی صورت بگیره، بیش از این نمیشه.
خریداران حرف چنین اشخاصی امثال همون رادیو فرداها هست.
ما هم توقعی بیش از این، از دشمن نداریم.
پاسخ تکمیلی:
?قسمت اول:
لیبرالیسم سیاسی نوعی ایدئولوژی سیاسی است، که چند پایه مهم دارد. مهم ترین آنها تساهل و مدارا و حقوق و آزادی های فردی می باشد.از ویژگی های بارز این ایدئولوژی جدا کردن حوزه امور عمومی از حوزه امور شخصی است. برجسته ترین پیامد این ویژگی سکولاریسم یا اعتقاد به جدایی دین از سیاست است.طبق این عقیده، دولت باید از دخالت در امور شخصی پرهیز کرده و حریم قلمرو شخصی و حقوق فردی رو مراعات بکند.این شرایط خود موجب لیبرالیسم دینی شد. لیبرالیسم سیاسی خود زائیده کشتارهای مذهبی و شکنجه ها و اختناق کلیسا بود در قبال جوامع مسیحی..یعنی ضعف کلیسا در مبانی تئوریک و عملکرد و قابل دفاع نبودن رویه ایشان به لیبرالیسم سیاسی و دینی منجر شد . جدایی دین از سیاست حاصل این وضعیت بود..
?قسمت دوم:
با ذكر مقدمه اي كه آمد و شرايطي كه بستر فرار از دين و متافيزيك و فلسفه در غرب رو فراهم كرد، بايستي در خصوص نكاتي كه در شبهه مطرح شده است عرض كنم، عقيده شخص آقاي پرفسور مظفري مطابق با تعريف دموكراسي با ديد مطلقا ليبرال دموكراتيك مي باشد و اينكه دين رو در درجه دوم و فرع بر دموكراسي قرار داده اند كه دقيقا نقطه مقابل تفكر ماست، تفكر ما در مورد دين و دموكراسي و تفكر ايشان در مورد دين و دموكراسي كاملا در دو جهت مغاير سير مي كنه، متاسفانه ايراد متفكرين وطني كه رحل اقامت در خارج دارند و حتي خيلي هاي ديگه از داخل نشين ها همينه كه يه مقدار قدرت تفكر فرا ترجمه اي به خودشون نمي دهند(ضمن اينكه متن ارائه شده مربوط به راديو فردا مي باشد)… با اين توضيح پاسخ مبسوط زير رو تقديم مي كنم :
در غرب پس از تحولاتي كه در زمينه سياست و دين و اعتقادات بوجود آمد(خلاصه اي از آن در قسمت اول آمد) نتيجه اين شد كه تعريفي از دخالت مردم در سرنوشت خويش يا همان دمكراسي ارائه شد كه به طور كلي در آن اخلاق و فلسفه(عقل) و متافيزيك كنار گذاشته شدند، به اين عبارت كه بدون پاسخگويي دقيق به اينكه فلسفه و منشاء حق حاكميت مردم دقيقا چيست؟ قدرت را به عنوان موضوع سياست مطرح كردند، با همان استدلال كه علوم را از متافيزيك و فلسفه منفك و جدا شدند، براي سياست نيز فلسفه اي قائل نشدند، و فلسفه سياست رو كنار گذاشتند، علم سياست از اخلاق و فلسفه و متافيزيك جدا شد..متفكريني مثل آقاي مظفري، اينگونه القاء مي كنند اين نوع دمكراسي با دين همخواني ندارد، بله ، قطعا دين با چنين دموكراسي بشر محوري (يعني بدون نظر داشتن به خداوند و متافيزيك و اخلاق) همخواني نخواهد داشت، قرار نيست به هر نحو ممكن دين خود را با چنين تعريفي از دمكراسي متحد كند!!
عده اي تلاش مي كنند تا از سرخير خواهي و با اين ادعا كه دين در زمينه حقوق مدني و سياسي ضعف دارد(به زعم خود) به هر نحو ممكن پسوند دمكراسي را به دين ضميمه و الحاق كنند… اين در حاليست كه سئوال محوري و مهم كماكان باقيست، مشروعيت مردم سالاري از كجاست؟؟ دمكراسي(با تعريف بالا) بر خلاف حقوق طبيعي بشر و غير مستدل مي باشد وحجيتي ندارد(( تكنيك و فرمولي شده جهت كسب قدرت توسط قدرت طلبان)) در اين نوع دمكراسي با افكار عمومي بازي مي شود؛ مشروعيت را تحت الشعاع كسب قدرت ومقبوليت و امكان حاكميت قرار مي دهند، و از روي فلسفه سياست مي پرند..در نظر دموكراسي غربي مشروعيت سياسي ربطي به مشروعيت ديني ندارد.
سوال بسيار مهم اينجاست؟
?نظريه پرداز مسلمان خالقيت و مالكيت و ربوبيت تكويني و تشريعي را از آن چه كسي مي داند؟
? آيا حاكميت مطلقا به بشر منتقل شده يا اينكه شريعت الهي براي بشر قيد و بند و امر و نهي دارد؟
در سكولاريسم خداي خالق مورد قبول است اما خداي شارع نفي مي شود، نهايتا حتي اگر چيزي را قبول كنند، مي گويند خداي خالق حاكميت را به بندگان منتقل كرد!!! هم سلطان نفي مي شود و هم ولي عادل، اين در حاليست كه دين در خصوص حاكميت اظهار نظر كرده ، اگر حق حاكميت را از خدا مي دانيم، لذا اگر اينكه بگوييم كه دين بايد مردم سالار و دمكراتيك باشد، اين بدون شك نقض غرض اساسي است، برعكس، اين دمكراسي و مردم سالاري است كه بايد شرعي و ديني باشد، زيرا حق حاكميت متعلق به خداست، ولايت بالذات مال خداست، حتي حق حيات بشر نيز از خداست، اين دمكراسي است كه در نگاه ما بايستي با غايت هاي دين سازگار باشد؛ ما در برابر حق و حقيقت تعهد داريم نه در برابر دموكراسي، آنچه از دمكراسي با دين و دستورات الهي سازگار شد فبهالمراد اگر نشد، (خب نشود) آيا ما طرفداران دين دموكراتيك هستيم يا طرفداران دمكراسي ديني(جمهوري از نوع اسلامي يا اسلام از نوع جمهوري) اين اعتبار دين و قدسيت آن است كه به دموكراسي مشروعيت مي دهد و اعتبار دين منوط به دموكراسي نيست،
كدام اصل است و كدام فرع؟
كدام قالب است و كدام محتوا؟آيا مشروعيت دين به آراء بشر محدود است؟ يا اين دين و شريعت است كه به آراء مردم اعتبار و مشروعيت خواهد داد؟
حق قانون گزاری مطلق از آن كيست؟
حق ارزش گذاري از آن كيست؟
قدرت قانونگذاري مطلق در نگاه ما از ان خداست، و اين دموكراسي است كه بايستي با تفكر توحيدي تضاد نداشته باشد؛ در دموكراسي لائيك يا سكولار، همه چيز منوط و مشروط به دموكراسي شده، در حالي كه در تفكر ديني حق انتخاب مردم در چهارچوب انتصاب الهي استف شما نمي توانيد حق حاكميت خدا را مشروط كنيد، و حق حاكميت بشر را مطلق كني!! اين خداست كه به بشر امر و نهي مي كند، نه بالعكس..
?قسمت سوم :
در مورد دموکراسی در حکومت اسلامی اگر قرارداد اجتماعی یا قواعدی برای اجتماع وضع میشود باید عین دستورات الهی باشد یا اینکه مطابق شریعت و آموزه های الهی باشد…اعتقاد دینی باید اساس امور جامعه باشد..افراد جامعه به سمت اجرای احکام الهی حرکت می کنند.نام ایشان قاعدتا یا مسلم یا مومن..است. بنابراین چون اصل و اساس دین است. مهم عدم مغایرت قواعد دموکراسی با دین می باشد.
متن شبهه:
آیا می دانید اولين مردماني كه سامانه اگو يا فاضلاب را جهت تخليه آب شهري به بيرون از شهر اختراع كرد ايرانيان بودند.
آيا ميدانيد : اولين مردماني كه اسب را به جهان هديه كردند ايرانيان بودند.
آيا ميدانيد : اولين مردماني كه حيوانات خانگي را تربيت كردند و جهت بهره مندي از آنان استفاده كردند ايرانيان بودند.
آيا ميدانيد : اولين مردماني كه مس را كشف كرد ايرانيان بودند.
آيا ميدانيد : اولين مردماني كه آتش را در جهان كشف كردند ايرانيان بودند.
آيا ميدانيد : اولين مردماني كه ذوب فلزات را آغاز كردند ايرانيان بودند در شهر سيلك در اطراف كاشان.
آيا ميدانيد : اولين مردماني كه كشاورزي را جهت كاشت و برداشت كشف كردند ايرانيان بودند.
آيا ميدانيد : اولين مردماني كه نخ را كشف كردند و موفق به ريسيدن آن شدند ايرانيان بودند.
آيا ميدانيد : اولين مردماني كه سکه را در جهان ضرب كردند ايرانيان بودند.
آيا ميدانيد : اولين مردماني كه عطر را براي خوشبو شدن بدن ساختند ايرانيان بودند.
آيا ميدانيد : اولين مردماني كه كشتي يا زورق را ساختند به فرمان يكي از پادشاهان زن ايراني بوده است.
آيا ميدانيد : اولين ارتش سواره در دنيا توسط سام ايراني اختراع شد با 115 سرباز.
آيا ميدانيد : اولين مردماني كه حروف الفبا را ساختند در 7000 سال پيش در جنوب ايران ، ايرانيان بودند .
ايا ميدانيد : اولين مردماني كه شيشه را كشف كردند و از آن براي منازل استفاده كردند ايراينان بودند.
آيا ميدانيد : اولين مردماني كه زغال سنگ را كشف كردند ايرانيَان بودند.
آيا ميدانيد : اولين مردماني كه مقياس سنجش اجسام را كشف كردند ايرانيان بودند.
آيا ميدانيد : اولين مردماني كه به كرويت زمين پي بردند ايرانيان بودند.
آيا ميدانيد : اولين مردماني كه قاره آمريكا را كشف كردند ايرانیان بودند و كريستف كلمب و واسكودوگاما بر اثر خواندن كتابهاي ايراني كه در كتابخانه واتيكان بوده به فكر قاره پيمايي افتاده اند.
آيا ميدانيد : كلمه شاهراه از راهي كه كورش بين سارد پايتخت كارون و پاسارگاد احداث كرد گرفته شده.
آيا ميدانيد : كورش كبير در شوروي سابق شهري ساخت به نام كورپوليس كه خجند امروزي نام دارد.
آيا ميدانيد : كورش پس از فتح بابل به معبد مردوك رفت و براي ابراز محبت به بابلي ها به خداي آنان احترام گذاشت و در همان معبد كه بيش از 1000 متر بلندي داشت براي اثبات حسن نيت خود به آنان تاج گذاري كرد.
آيا ميدانيد : اولين هنرستان فني و حرفه اي در ايران توسط كورش كبير در شوش جهت تعليم فن و هنر ساخته شد.
آيا ميدانيد : ديوار چين با بهره گيري از ديواري كه كورش در شمال ايران در سال 544 قبل از ميلاد ساخت ، ساخته شد.
آيا ميدانيد : اولين سيستم استخدام دولتي به صورت لشگري و كشوري به مدت 40 سال خدمت و سپس بازنشستگي و گرفتن مستمري دائم را كورش كبير در ايران پايه گذاري كرد.
آيا ميدانيد : كمبوجیه فرزند كورش بدليل كشته شدن 12 ايراني در مصر و به جاي عذر خواهي فرعون مصر از ايرانيان به دشنام دادن و تمسخر پرداخته بود و به همين دليل كمبوجيه با 250 هزار سرباز ايراني در روز 42 از آغاز بهار 525 قبل از ميلاد به مصر حمله كرد و كل مصر را تصرف كرد و بدليل آمدن قحطي در مصر مقداري بسيار زيادي غله وارد مصر كرد . اكنون در مصر يك نقاشي ديواري وجود دارد كه كمبوجيه را در حال احترام به خدايان مصر نشان ميدهد . و به هيچ وجه دين ايران را به آنان تحميل نكرد و بي احترامي به آنان ننمود.
آيا ميدانيد : داريوش کبير با شور و مشورت تمام بزرگان ايالتهاي ايران كه در پاسارگاد جمع شده بودند برگزيده شد و در بهار 520 قبل از ميلاد تاج شاهنشاهي ايران را بر سر نهاد و براي همين مناسبت 2 نوع سكه طرح دار با نام داريك ( طلا ) و سيكو ( نقره ) را در اختيار مردم قرار داد كه بعدها رايج ترين پولهاي جهان شد
آيا ميدانيد : داريوش كبير طرح تعلميات عمومي و سوادآموزي را اجباري و به صورت كاملا رايگان بنيان گذاشت كه به موجب آن همه مردم مي بايست خواندن و نوشتن بدانند كه به همين مناسبت خط آرامي يا فنيقي را جايگزين خط ميخي كرد كه بعدها خط پهلوي نام گرفت . ( داريوش به حق ، متعلق به زمان خود نبود و 2000 سال جلو تر از خود مي انديشيد).
آيا ميدانيد : داريوش در پايئز و زمستان 518 – 519 قبل از ميلاد نقشه ساخت پرسپوليس را طراحي كرد و با الهام گرفتن از اهرام مصر نقشه آن را با كمك چندين تن از معماران مصري بروي كاغد آورد.
آيا ميدانيد : داريوش بعد از تصرف بابل 25 هزار يهودي برده را كه در آن شهر بر زير يوق بردگي شاه بابل بود آزاد كرد.
آيا ميدانيد : داريوش در سال دهم پادشاهي خود شاهراي بزرگ كورش را به اتمام رساند و جاده سراسري آسيا را احداث كرد كه از خراسان به مغرب چين ميرفت.
پاسخ:
قبل از هر چیزی این نکته رو متذکر بشم که فرای این بحث، ما منکر اولین ها در خیلی چیزها نیستیم ولی مهم اینه که اینا موفقیت ها پابرجا هستند یا خیر؟؟
اگه قراره به بودیم بودیم ها افتخار کنیم،به نادان ترین مردمان تاریخ بشر تبدیل خواهیم شد.
فقط افتخار میکنیم. خب نتیجه چی؟
الان باید چه کار کرد؟
متن بالا که همه ادعا هست. بر فرض سند دار بودن هم باید سند بررسی بشه و ببینیم آیا از منابع معتبره یا نه.
ما هم از این جور ادعاها میتونیم بکنیم:
1- آیا می دانید صدها پادشاه در ایران و جهان پیش از کوروش وجود داشته. بعنوان مثال، مادها در ایران و پادشاه بابل، حمورابی، 1300 سال قبل از کوروش بر چند قوم حکومت میکرده و قوانین مدونی برای اداره کشورش داشته. (http://yon.ir/Y4Oz )
2- آیا می دانید کوروش اصلا اسطوره ایرانیان نبوده، بلکه او اسطوره یهودیان آن هم یهودیان بعل پرست (نه خداپرست) است. کوروش، یهودیان و کاهنانی را آزاد کرد که به پرستش شیاطین و بت بعل و کشتن و شکنجه پیامبرانی چون اوریا و ارمیای نبی پرداخته بودند. (http://yon.ir/2s1V و http://roshangari.ir/video/4351 )
3- آیا می دانید حضرت موسی چند قرن پیش از کوروش وفات کرده و تورات که میگویند کتاب آسمانی موساست! از کوروش، که چند قرن بعد از موسی متولد شده، تمجید کرده. (نتیجه: تورات نوشته خاخامهای یهود است و کتابی تحریف شده)
4- آیا می دانید کوروش پرستها، ایرانی نیستند و یهودی و صهیونیست هستند و شیمون پرز نخست وزیر جلاد اسرائیل، اعلام کرده که کوروش اولین صهیونیست جهان است. (http://yon.ir/JGH5 )
5- آیا می دانید کوروش، چندین تمدن از جمله تمدن باشکوه بابل، تمدن لیدی، تمدن عیلامی را برای همیشه نابود کرد. مردم شهرهای مختلف از جمله اپیس، نینوا و.. را پس از اشغال، قتل عام کرد و ادعای صلح دوستی و رحم و مروت او گزافه ای بیشتر نیست.
او بجز حمله و غارت مردم اقوام دیگر، حتی ایرانیها را هم به بردگی گرفت.او به قوم پدربزرگ خود (ماد) هم رحم نکرد و پس از سلطه بر آنها، هگمتانه را غارت کرد و مادها را به بردگی کشید.
او حتی پس از فتح بابل، دستور داد مردم بابل، بر پاهایش بوسه زنند و برایش قربانی کنند.
(منابع متعدد در http://yon.ir/MlR9 )
6- آیا می دانید کوروش یک بت پرست? بود که بتهای مردوک، بعل و نبو را می پرستید (http://yon.ir/fXZC ) و اسطوره روشنفکرمابها، یک سنگ پرست است.
7- آیا می دانید نه روز جهانی کوروش داریم نه هنرستان و مدرسه و دبیرستان و آپولو و فاضلاب و بازنشستگی و.. تا چندین قرن پس از کوروش هم در ایران وجود نداشته و این ادعاها باز هم اراجیف و تخیلات باستانگرایان برای بزرگنمایی از کوروش است؟
8- آیا می دانید چرا از بین پادشاهان ایران، بیشتر کوروش و داریوش و خشایارشاه، برجسته می شوند؟ چون تنها این سه شاه بودند که به یهودیان خدمت کرده اند.
خشایارشاه کسی است که به عشق زن بدکاره یهودی (استر)، در روز 13 فروردین، 77 هزار ایرانی را کشت. (کتاب مقدس یهود: طومار استر)
حال بگویید اینها اسطوره های ایران هستند یا یهود؟
9- پس بدانید که پشت پرده این اسطوره سازی ها چه کسانی هستند. کسانی که هدفشان جایگزینی الگوهای اسلامی با اسطوره های جعلی به اسم «ایرانی گری» است.
تاریخ ما، تاریخ مردم ماست نه تاریخ شاهان. اسطوره ها و خادمان «ایران» و «مردم ایران» هیچ گاه مشتی شاه ستمگر و خون آشام که به مردم خودشان هم رحم نداشتند، نبوده اند.
سوال:
آیا با وجود ناامنی زیارت کربلا در روز اربعین درسته؟
پاسخ:
?قرآن مجيد و روايات به طور كلي پاسخ اين پرسش را دادهاند، شما آيات جهاد قرآن مجيد را بنگريد كه پروردگار عالم ميفرمايد: در مسير جهاد با دشمن گرسنگي و تشنگي و سختي است، ولي پروردگار عالم ميفرمايد: من در مقابل تحمل اين همه مشكلات، پاداش عظيم ميدهم. در روايتي پيامبر اكرم ميفرمايد: قَوْلِ النَّبِيِّ: أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ أَحْمَزُهَا؛ برترين عملها سختترين آنها است.
?از خصائص اميرمؤمنان اين بوده است كه اگر عبادتي ميخواستند انجام بدهند و آن عبادت مراتبي داشت، حضرت سختترين مرتبه را انتخاب ميكرد، بنابراين اگر ما خود را پيرو آن امام ميدانيم، بايد روش و منش آن حضرت را الگوي رفتاري خود قرار دهيم تا با شكيبايي و تحمل بر مشكلات و سختيها فائق شويم؛ از اينرو ميتوان به اين نكته مهم رسيد كه آن پاداشي كه در سختيها، در مشقتها هست در عبادت همراه با رفاه و زيارت با آسايش نيست.
?آيا مشقت انداختن براي زيارت سيدالشهدا(ع) جايز است؟
?يكي از زيارتهاي سخت همين زيارت اربعين امام حسين است كه مرسوم شده است مردم پياده از نقاط مختلف و از كشورهاي ديگر در اربعين به زيارت امام حسين مشرف ميشوند؛ و اين خيلي كار پرمشقتي است كه همراه با خستگي و درد بدن و بيخوابي و اضطراب و ناامني جادهها است، در عين حال چند ميليون نفر پياده حركت ميكنند. به طور يقين با استناد به روايات معتبر اين عمل جداي از ثواب روز اربعين امام حسين مشمول پاداش است. «على بن ميمون صائغ، از حضرت امام صادق نقل كرده كه آن حضرت فرمودند: اى على! قبر حسين را زيارت كن و ترك نكن. عرض كردم: ثواب كسى كه آن حضرت را زيارت كند چيست؟ حضرت فرمودند: كسى كه پياده زيارت كند آن حضرت را، خداوند به هر قدمى كه برمى دارد، يك حسنه برايش نوشته، و يك گناه از او محو مىكنند، و يك درجه مرتبه اش را بالا مىبرد. و وقتى به زيارت رفت، حق تعالى دو فرشته را موكّل او مىكند كه آنچه خير از دهان او خارج ميشود را نوشته و آنچه شر و بد مى باشد را ننويسند. و وقتى برگشت با او وداع كرده و به وى مى گويند: اى ولىّ خدا! گناهانت آمرزيده شد. و تو از افراد حزب خدا و حزب رسول او و حزب اهل بيت رسولش مىباشي، به خدا سوگند! هرگز تو آتش را به چشم نخواهي ديد و آتش نيز هرگز تو را نخواهد ديد و تو را طعمه خود نخواهد نمود.
برای چه باید با پای پیاده به زیارت رفت؟
آیا این کار در این زمان که وسایل نقلیه هست، وقت تلف کردن نیست؟
پاسخ:
?1. پیاده روی برای أباعبدالله (ع)، خود موضوعیت دارد و از شعائر الهی به حساب می آید؛ شیعیان با بر پا داشتن عزای أباعبدالله (ع) تمامی اهداف آن بزرگوار را که در راستای از بین رفتن ظلم و امر به معروف و نهی از منکر بود را زنده می دارند و خود سعی می کنند تا در این راه، قدمی بردارند و ایشان را اسوه و الگوی خود قرار دهند.
?2. در همین پیاده روی ها، اوج تشیع حقیقی و اسلام ناب محمدی (ص) دیده می شود به طوری که همه نسبت به هم رئوف و مهربانند، هزاران هزار سفره های غذا برای فقرا و نیازمندان و زائران چیده می شود و بسیاری از نیازها و حوائج مردم در این راه و از این راه، تأمین می گردد.
?3. پیاده روی اربعین، بزرگ ترین تجمع دینی، بلکه بزرگ ترین تجمع انسانی است و تا به حال در تاریخ سابقه نداشته است که در طول کمتر از 10 روز، بیش از 20 میلیون نفر به گرد هم آیند و همه برای شعاری واحد و هدفی واحد، اقدام نمایند. . این خود بزرگترین ابراز انزجار نسبت به ظالمان و فریاد عدالت دوستی و ارزش گرایی است که به راحتی برای انسان بی غرض، حقانیت مکتب تشیع اثبات می گردد.
?4. علاوه بر تمام اینها، روایاتی بسیار عظیم پیرامون پیاده به زیارت أباعبدالله رفتن، وجود دارد، مانند «کل خطوه بحجه: هر گامی که برداشته شود، حجی برای انسان نوشته می شود.» و یا «فی کل خطوه الف حسنه: در هر گامی، هزار حسنه نهفته است.» و مانند این، که مجالی حدا می طلبد و ان شاء الله بدان خواهیم پرداخت.
?5. از تمام این ها گذشته، زیارت اربعین، یکی از نمادها و نشانه های مومن است، و همین بس که خیل عظیم عاشقان امام در ایام اربعین، پرده از ایمان آنها بر می دارد؛ و واقعاً خوشحالیم که بزرگترین تجمع انسانی در طول تاریخ، به امت حق و گروه مومنین تعلق دارد که هر سال به برکت آن، چه بسیار افرادی راه حق را می یابند و شیعه می شوند.
?دلایل فراوان دیگر نیز، برای پیاده روی زیارت أباعبدالله و سایر معصومین (ع) وجود دارد، که در فرصت دیگری بدان ها اشاره خواهیم کرد. ان شاء الله